دسته: روانشناسی
حجم فایل: 50 کیلوبایت
تعداد صفحه: 22
هر خانواده شیوه های خاصی در تربیت فردی و اجتماعی فرزندان خویش دارد. این شیوه ها، شیوه های فرزند پروری[1] نامیده می شود. متأثر از عوامل مختلف از جمله عوامل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... می باشد (هاردی و پاور و جدیک[2]، 1993).
شیوه های فرزند پروری: اعتقادات، نگرش ها، فعالیت ها و اقدامات والدین در قالب الگوهای خانوادگی یا سبک های فرزند پروری والدین نمود پیدا می کند. اینکه والدین کدام یک از انواع سبک های مختلف تربیتی را در خانواده اتخاذ کنند، خود تحت تأثیر عوامل گوناگونی است و بسیاری از شرایط محیط خانواده و فرهنگ غالب ناشی می شود. اما هدف همه ی سبک های فرزند پروری شکل دهی به شخصیت روانی و تقویت شایستگی فرزندان می باشد. اهمیت این دو هدف و توجه به دو بعد از رفتارهای والدین یعنی پذیرش در مقابل طرد و سخت گیری در مقابل سهل گیری موجب شده تا امروزه محققان در خصوص سبک های فرزند پروری والدین و تأثیراتی که هرکدام از آنها بر رشد فرزندان دارند به بحث و بررسی بپردازند و الگوهای مختلفی ارائه دهند. اما همه الگوها در این سه شیوه فرزند پروری خلاصه می شود:
الف- والدین قاطع و اطمینان بخش (مقتدر[3]) : والدینی که این الگوی فرزند پروری را دارند به فرزندان خود استقلال و آزادی فکری می دهند و آنها را تشویق می کنند و نوعی محدودیت و کنترل را بر آنها اعمال می دارند. در خانواده هایی با والدین مقتدر اظهارنظر و ارتباط اخلاقی وسیع در تعامل کودک و والدین وجود دارد و گرمی و صمیمیت نسبت به کودک در سطح بالاست (ماسن، کانگر و کاگان[4] 1370). فرزندان این خانواده از ثبات شخصیتی خوبی برخوردارند، اعتماد به نفس و عزت نفس بالایی دارند. در مواجهه با مسائل زندگی پختگی بیشتری نشان داده و برای کنارآمدن با مشکلات بیشتر از شیوه های مقابله ای متمرکز بر مسئله استفاده می کنند (احدی 1373).
[1] -Parenting style
[2] -Hardy، Power and Jeadicke
[3] -Athoratative
[4] -Mussen، Conger and Kagan
قیمت: 48,500 تومان
بیان مساله:
محمل ماهواره در ایران، خانواده ها هستند که به نوبه ی خود مهمترین نهاد اجتماعی و بنیان انتظام اجتماعی به حساب می آیند. بر این اساس مهمترین اثر ماهواره متوجه مهمترین بنیان اجتماع است و آسیب های آن در گام اول متوجه خانواده ها و اعضای آن است. خانواده نیز به عنوان اصلی ترین هسته هر جامعه و کانون حفظ سلامت وبهداشت روانی است و نقش مهمی در شکل گیری شخصیت فرزندان دارد و هیچ نهاد و مرجعی نمی تواند جایگزین خانواده شود. جامعه ای سالمتر و پویاتر است که مادران و پدرانی با شخصیت تر و سالمتر وبا اعتقادتر داشته باشد.
رضایت زناشویی یکی از عوامل موثر در ثبات و پایایی خانواده ها و در عین حال بهداشت روانی همسران و فرزندان است.
رضایت زناشویی فرآیندی است که در طول زندگی زوجین به وجود می آید و لازمه ی آن انطباق سلیقه ها، شناخت ویژگی های شخصیتی، ایجاد قواعد رفتاری و شکل گیری الگو های مراوده ای است. (خدابخش احمدی و همکاران، ۱۳۸۴). بدین ترتیب می توان گفت: زوجینِ دارای رضا مندی، در حیطه های گوناگون زندگی با همدیگر توافق دارند. این چنین زن و شوهر هایی از نوع و سطح روابط عاطفی شان راضی هستند، پای بندی های مذهبی مشترکی دارند، وقت و مسائل مالی خودشان را به خوبی برنامه ریزی ومدیریت می کنند، در مسائلی که اختلاف نظر دارند، مصلحت زندگی و خانواده را بر مصلحت خود ترجیح داده، از انعطاف پذیری بالایی برخوردارند، از نوع و کیفیت گذران اوقات فراغت و رفت وآمد با اقوام و دوستان رضایت دارند و در نهایت، در تعداد و نوع تربیت فرزندان با هم اشتراک نظر دارند. اهمیت کیفیت زندگی زناشویی یا همان رضا مندی و نارضا مندی زناشویی، در تأثیر آن بر سلامت روانی و جسمانی پدیدار می شود. مطالعات نشان داده است که رضا مندی و یا نارضا مندی زناشویی، بر بسیاری از ابعاد زندگی فردی و اجتماعی تأثیر می گذارد، برای مثال، نتایج مطالعات در محدوده تأثیر جسمانی نشان داد، افراد متأهل که زندگی شان پایدار بوده و استحکام بیشتری داشته، عموماً عمر طولانی دارند، از نظر جسمانی سالم ترند، شاد هستند و بیشتر احتمال دارد که از سرطان نجات یابند. (خدابخش احمدی و همکاران، ۱۳۸۴). افراد متأهل ی که زندگی شان پایدار بوده و استحکام بیشتری داشته و از رضا مندی زناشویی بالایی برخوردارند. بیشتر عاطفی اند و در مقایسه با افراد ناسازگار، کمتر دچار مشکلات روان شناختی می شوند.
در شبکههای ماهواره ای شدت بخشیدن به رقابت های اقتصادی میان زن و مرد به جای پیوندهای عاطفی مستحکم نشسته، ارائهی تعریف نادرست از زندگی مشترک، موجب شده تا مفهوم عشق و اعتماد و تعهد به رقابت و سوءتفاهم تبدیل شود. کاهش ارتباطات کلامی «که از ساده ترین نوع مناسبات انسانی در خانواده محسوب می شود» (محمودیان، ۱۳۸۵: ۱۰۹) و رسیدن آن به ۱۵ تا ۱۷ دقیقه در روز سبب کمرنگ شدن همدلی و گسست عاطفی در خانواده ها گردیده و از بین رفتن صمیمیت و گسست عاطفی به نوعی موجب ازخودبیگانگی و خلق زمینه ی گسست فکری شده، تا حدی که نابودی سلامت فکر و رفتار بینندگان، آن ها را دچار حالت مسخ شدگی و از دست رفتن عقلانیت کرده است. چنین رسانه ای که «توسط نهاد سیاست اداره و کنترل می شود، با نوع برنامههای خود، خانوادهها را تحت تأثیر فرهنگ خود قرار می دهد. خانواده ها را متأثر از نوع برنامههای خود و ارزش های فرهنگی خود می کند» (منادی، ۱۳۸۵: ۲۰۲). خانواده های تحت الشعاع این برنامه ها از مسیر اصلی تربیتی خود که ریشه در مکتب اسلام دارد فاصله گرفته و نتیجه ی سوء و زیانبار آن سستی در روابط خانواده ها و در سطح وسیع تر سبب افزایش فساد و بالا رفتن آمار طلاق در کشور خواهد شد.
امروزه جایگاه خانواده در کشورهای پیشرفته دچار تغییراتی شده است. این تغییرات زمینه ی بسیاری از ناسازگاری ها و تعارضات زناشویی را فراهم آورده است. بنا به گزارش جامعه شناسان و روان شناسان در سال های اخیر احساس امنیت، آرامش و روابط عاطفانه میان زنان و مردان به سستی گراییده است و خانواده ها به گونه ای فزاینده با نیروهای ویرانگر روبه رو شده اند. ازآنجایی که خانواده اساس و پایه زندگی اجتماعی ودرواقع کوچکترین نهاداجتماعی است پس برسی عواملی که به استحکام آن کمک می کند وهمچنین مسائلی که باعث زوال وازهم پاچیدگی آن می شود مهم به نظرمی رسند وقایع بسیاری درداخل یا خارج ازرابطه زناشویی یا خانواده الگوی رضایت از زندگی زناشویی زن و مرد را تحت الشعاع قرار می دهند. بالا بودن آمار جدائی در سال های اخیر دلیل مبهمی بر عدم زضایت زناشویی است. باشناسایی عوامل موثر بر رضایتمندی زناشویی می توان در جهت تقویت و تثبیت پایه های خانواده گام های موثر برداشته شود.
هدف از تحقیق پیش رو بررسی تاثیرات شبکه های ماهواره ای بر رضایت زناشوئی می باشد. برای رسیدن به هدف از نظریه های وابستگی مخاطبان، نظریه کاشت و نظریه یادگیری مشاهده ای بندروا و... استفاده شده است. متغییر مستقل شبکه های ماهواره ای و متغییر وابسته رضایت زناشوئی در نظر گرفته شده است. همچنین فرضیات تحقیق شامل موارد زیر می باشد:
فرضیه اصلی:
استفاده از شبکه های ماهواره ای باعث نارضایتی زناشوئی بین زوجین می شود.
فرضیات فرعی:
۱- استفاده از شبکه های ماهواره ای باعث از بین رفتن ارتباطات کلامی بین همسران و اعضاء خانواده و در نتیجه سرد و بی روح شدن زوجینو در نهایت طلاق می شود.
۲-استفاده از شبکه های ماهواره ای باعث شکستن قبح گناه واز بین رفتن حیاء و بی عفتی زوجین می شود.
۴- استفاده از شبکه های ماهواره ای باعث ترویج بی بند و باری جنسی، خیانت، بدحجابی و.زوجین می شود.
۵- استفاده از شبکه های ماهواره ای باعث شکستن حریمها و کم اهمیت کردن نقش خانواده می شود.
۶- استفاده از شبکه های ماهواره ای باعث ماهواره تجمل گرایی را ترویج می دهدو باعث می شود افرادی که نمیتوانند به آن سبک زندگی کنند و از عهده هزینه تجملات برنمی آیند احساس نارضایی کنند.
۷- استفاده از شبکه های ماهواره ای باعث دیدن زنان و مردان به ظاهر زیبا و حتی گاها سبک های معاشقه، توقع افراد را در زندگی بالا برده و هنگامی که همسر قادر به برآورده کردن آن نیازها نیست فرد احساس نارضایتی و سرخوردگی میکند.
۸- استفاده از شبکه های ماهواره ای باعث تاثیر ماهواره بر نوجوانان باعث تغییرات اخلاقی و فرهنگی و اغلب ناسازگاری آنها می شود و این درگیریها رضایت زناشویی را نیز پایین می آورد.
دسته: روانشناسی
حجم فایل: 55 کیلوبایت
تعداد صفحه: 14
انسان ذاتاً موجودی اجتماعیست وماهرروزبه گونه های مختلف با یکدیگردرارتباطیم تااندیشه ها، احساسات وتمایلات خود را به یکدیگر منتقل کنیم. میزان علاقه واحترام خود را نشان دهیم ورنج واندوه، شادمانی وخرسندی وشک ودودلی خود را با دیگران درمیان بگذاریم. یک ارتباط ساده یایک مجموعه ارتباطات، خواسته یا ناخواسته، ازپیش تعیین شده یااتفاقی، فعال یامنفعل، به هرحال یکی ازابزارهای کلیدی ارضاء نیازها، کسب نتایج ومتجلی ساختن آرزوهای ماست. (کول، کریس، 1376)
توانائی برقراری ارتباط خوب به ایجاد روابط بین فردی مثبت و موثر می انجامد و یکی از این موارد، توانائی ایجاد روابط دوستانه است که در سلامت روانی و اجتماعی و روابط گرم به عنوان یک منبع مهم و روابط اجتماعی سالم نقش بسیار مهمی دارد (حاجی آخوندی، زهرا، 1390)
در این میان مدرسه به عنوان اصلی ترین نهاد تعامل و ارتباط بعد از خانواده است که زندگی اجتماعی کودک در آن شکل می گیرد. ولی متاسفانه مدارس بخشی چنان معمولی از زندگی ما شده اند که به راحتی نسبت به نقش استثنائی و خارق العاده آن بی توجه هستیم. مدارس اولین و مهمترین مکان یادگیری هستند که در آنجا لیاقت ها و توانایی هابه بار می نشیند. در عین حال مدارس مکان های حفظ ایمنی، مراقبت، و ترغیب ایجاد تندرستی و اعتماد به نفس و ایجاد ارتباط سالم است که لازمه استقلال در بزرگسالی است. و پرورش شخصیت اخلاقی به عنوان هدف غائی در تعلیم و تربیت، مطرح است و رسیدن به آن پایه، مستلزم توجه به نیازهای روان شناختی و اصول بهداشت روانی شاگردان است. (اتکینسون، مری، 1383).
قیمت: 15,000 تومان
موضوع پرسشنامه:
پرسشنامه مقیاس بلوغ عاطفی (EMS)
از دکتر یاشویرینگ و دکتر ماهیش بهارگاوا جمع آوری شده است. این پرسشنامه شامل ۴۸ سؤال است که ۱۰ سؤال اول آن معیار عدم ثبات عاطفی ۱۰ سؤال دوم معیار بازگشت عاطفی و ۱۰ سؤال سوم معیار ناسازگاری اجتماعی و ۱۰ سؤال چهارم فروپاشی شخصیت و ۸ سؤال آخر فقدان استقلال را می سنجد که به توضیح مختصر هر یک از آنها می پردازیم:
الف) معیار عدم ثبات عاطفی: این عامل مجموعه ای از عدم قابلیت در حل و فصل مشکلات، زودرنجی، نیازها، نیاز به کمک در کارهای روزمره، آسیب پذیری، لجاجت و تندخویی می باشد
ب) معیار بازگشت عاطفی: بازگشت عاطفی هم گروه بزرگی از عوامل است که نماینده عواملی چون احساس حقارت، بیقراری، خصومت، پرخاشگری و خودمداری است.
ج) ناسازگاری اجتماعی: چنین شخصی فاقد قابلیت انطباق اجتماعی است دچار نفرت است گوشه گیر و در عین حال متکبر است دروغ می گوید و تنبلی می کند.
د) فروپاشی شخصیت: این عامل شامل کلیه علائمی است که نشان دهنده فروپاشی شخصیت است مانند واکنش سازی، هراس، دلیل تراشی، بدبینی و رفتار ضد اخلاقی است.
۵- فقدان استقلال: چنین فردی وابستگی انگلی نسبت به دیگران نشان می دهد خودبین است رغبت های محسوس ندارد و مردم او را غیر قابل اعتماد می دانند.
(EMS) یک مقیاس گزارش شخصی پنج گزینه ای است. سوالات این مقیاس خواستار اطلاعات برای هر یک از پنج گزینه ای است که در زیر می آید:
خیلی زیاد، زیاد، نامشخص، احتمالاً و هرگز. سؤالات طوری بیان شده که اگر جواب مثبت مثلاً خیلی زیاد باشد نمره ۵ تعلق می گیرد، برای زیاد ۴، برای نامشخص ۳، برای احتمالاً ۲، و پاسخ منفی هرگز نمره ۱ می گیرد. بنا براین هر چه نمره بالاتر باشد درجه بالاتری از عدم بلوغ عاطفی وجود دارد و بالعکس. پایایی این مقیاس توسط روش آزمون- آزمون مجدد و روش همسانی درونی تعیین شد.
عنوان پرسشنامه: پرسشنامه مقیاس بلوغ عاطفی (EMS)
از دکتر یاشویرینگ و دکتر ماهیش بهارگاوا جمع آوری شده است. این پرسشنامه شامل 48 سؤال است که 10 سؤال اول آن معیار عدم ثبات عاطفی 10 سؤال دوم معیار بازگشت عاطفی و 10 سؤال سوم معیار ناسازگاری اجتماعی و 10 سؤال چهارم فروپاشی شخصیت و 8 سؤال آخر فقدان استقلال را می سنجد که به توضیح مختصر هر یک از آنها می پردازیم:
الف) معیار عدم ثبات عاطفی: این عامل مجموعه ای از عدم قابلیت در حل و فصل مشکلات، زودرنجی، نیازها، نیاز به کمک در کارهای روزمره، آسیب پذیری، لجاجت و تندخویی می باشد
ب) معیار بازگشت عاطفی: بازگشت عاطفی هم گروه بزرگی از عوامل است که نماینده عواملی چون احساس حقارت، بیقراری، خصومت، پرخاشگری و خودمداری است.
ج) ناسازگاری اجتماعی: چنین شخصی فاقد قابلیت انطباق اجتماعی است دچار نفرت است گوشه گیر و در عین حال متکبر است دروغ می گوید و تنبلی می کند.
د) فروپاشی شخصیت: این عامل شامل کلیه علائمی است که نشان دهنده فروپاشی شخصیت است مانند واکنش سازی، هراس، دلیل تراشی، بدبینی و رفتار ضد اخلاقی است.
5- فقدان استقلال: چنین فردی وابستگی انگلی نسبت به دیگران نشان می دهد خودبین است رغبت های محسوس ندارد و مردم او را غیر قابل اعتماد می دانند.
(EMS) یک مقیاس گزارش شخصی پنج گزینه ای است. سوالات این مقیاس خواستار اطلاعات برای هر یک از پنج گزینه ای است که در زیر می آید:
خیلی زیاد، زیاد، نامشخص، احتمالاً و هرگز. سؤالات طوری بیان شده که اگر جواب مثبت مثلاً خیلی زیاد باشد نمره 5 تعلق می گیرد، برای زیاد 4، برای نامشخص 3، برای احتمالاً 2، و پاسخ منفی هرگز نمره 1 می گیرد. بنا براین هر چه نمره بالاتر باشد درجه بالاتری از عدم بلوغ عاطفی وجود دارد و بالعکس. پایایی این مقیاس توسط روش آزمون- آزمون مجدد و روش همسانی درونی تعیین شد.