خلاصه
هدف اصلی شبکه بندی شناختی، تجهیز شبکه های قدیمی با مجموعه ای از اطلاعات به منظور توسعه آن ها و دستیابی به سطوح بالاتری از عملکرد نسبت به مواردی که در حال حاضر قابل دسترسی می باشد، است.
ویژگی اصلی شبکه های شناختی، قابلیت ارزیابی شرایطی می باشد که در ان بکار گرفته می شوند، تا واکنش های منطقی را بر مبنای شرایط کنونی به سمت اهداف بهم پیوسته و استفاده از تجارب گذشته ایچاد کند. چنین شبکه های توسعه یافته ای توسط پیچیدگی غیر قابل اغماضی مشخص می گردند، که اگر همراه منافع مرتبط، همانند افزایش عملکرد یا کاهش هزینه های مدیریتی باشد، قابل تحمل است.
طرح های شناختی مختلف تا به حال در تحقیقات گذشته مطرح شده اند، که در محدوده تعریف چارچوب کلی، تا معماری گره شناختی، و کاربردهای خاص، می باشند.
هدف این مقاله توضیح مفاهیمی می باشد که در بررسی های قبلی نیز مد نظر قرار داده ایم، که توضیح می دهیم چگونه الگوی شبکه بندی شناختی باعث پر کردن خلاء بین طرح های سرویسگرا شده و آن ها را با استفاده از استدلال اطلاعات بیرونی، یعنی اطلاعاتی که بطور موضعی در دسترس نبوده و در جاهای دیگری شبکه مد نظر قرار می گیرد، توسعه می دهد. این باعث می شود که فرایند شناختی به دورنمای جهانی از شبکه دست یابند، که باعث تسهیل پیشرفت بهترعملکردهای به هم پیوسته می گردد.
خلاصه
این مقاله کوششی است برای نشان دادن این واقعیت که معماری ایرانی زنده است و سرشار از تحرک و فعالیت. امید است که ساخته شدن این پروژه ها، ایرانی بودن “شخصیت” آنها را عیان کند. اگر بپذیریم که معماری گونه ای زبان است، وظیفۀ ما در مقام معماران ایرانی این است که واژه ها، دستور زبان و نحوه زبان خود را بشناسیم. اما همان طور که هر انسان باسوادی لزوما قادر به شعر گفتن نیست، هر معماری هم نمی تواند با فضا شعر بسازد. اکثر پروژه هایی که بررسی کردیم حاکی از این هستند که طراحانشان گنجینۀ اصلی باغ ایرانی را برگرفته اند و هر آنچه از سرچشمه های خارجی به آنها افزوده اند در مقام گونه ای وام گیری بوده است هدایایی که بینش فضای آنها را غنا می بخشند، اما “شخصیت” این فضاها را تعیین نمی کنند.
مقدمه
همان طور که به قول هایدگر 'انسان در زبان است'، نوربرگ شولتز می گفت که “انسان در معماری است”، که این تحقیقات صحیح است. اتفاقا واژۀ کهن آلمانی ' بان' در عین حال به “بودن” و “سکنا داشتن” یا “زیستن” یا “باشیدن” قابل ترجمه است. از نظر نوربرگ شولتز “زیستن یعنی متعلق بودن به یک مکان”، که بی شباهت به گفتۀ هایدگر نیست که “هستی مکانگیر است”. از دید نوربرگ شولتز، کار اصلی معماری “تبدیل فضا به نظامی از مکان ها است و نگهبانی از روح مکان که چیزی نیست جز ترکیبی از عناصر طبیعی و مصنوعی. ” اهمیت زمین سار که انسان با استفاده از آن و روی آن می سازد از مفهوم همین “روح مکان” بر آمده است. این مفهوم “ساختن زمین” در دست بسیاری از نظریه پردازان معماری، از جمله کنت فرامپتون، پرورانده شد، اما نوربرگ شولتز چیزی حدود 25 سال پیشتر، با مطرح کردن این مفهوم به عنوان “استعداد زمین سار”، از آن به شکلی بسیار شاعرانه سخن می گفت.
خلاصه
معماری سرویسگرا (SOA) ، الگوی معماری را برای توسعه نرم افزار ایجاد می کند. سیستم ها از نقطه نظر واحد خدماتی نرم افزار که مزایایی را برای کاربران ایجاد می کنند، سازماندهی می شوند. شرح وظایف و ویژگی های دیگر مشخصه های کیفی همانند امنیت یا عملکرد و اطلاعات کاربردمحور همانند پروتکل های درخواستی و محل، توسط سرویس دهندگان ارائه شده و توسط کاربران بلقوه مورد استفاده قرار می گیرد.
چارچوب خدمات شبکه (WSF) همانند معماری سرویسگرا (SOA) می باشد. چارچوب خدمات شبکه (WSF) زیرساخت های مربوط به SOA را ایجاد می کند که شامل زبان توصیفی (WSDL) ، پروتکل های درخواستی (SOAP) و بخش هایی برای توصیف (UDDI) بر مبنای اینترنت استاندارد و فناوری شبکه همانند XML می باشد. در حالی که نسل اول چارچوب خدمات شبکه (WSF) تمرکزش را بر روی استفاده از سرویس ها قرار داده است، نیازهای بعدی برای مد نظر قرار دادن ساختار سرویس ها برای توانمند ساختن سیستم های نرم افزاری بزرگتر بر مبنای سرویسی به عنوان واحدهای مبنا مد نظر قرار گرفته می شود. ترکیب این سرویس ها نسبت به جریانات، در اینجا به عنوان نمونه ای از ساختارها در نظر گرفته می شود. دو شکل – هماهنگی و نظم – در مجمع چارچوب خدمات شبکه (WSF) به عنوان فناوری برای ساخت این سرویس ها و هماهنگی ها مد نظر قرار داده می شود. این دو مورد به بازتاب فرایندهای مدل های پردازش شده تجاری پرداخته و آن را به عنوان یک جریان متقابل مد نظر قرار می دهد. از این رو چارچوب خدمات شبکه (WSF) تمرکزش را بیشتر بر روی درخواست ها نسبت به توسعه قرار می دهد. UDDI، کاربران را در یافتن خدمات مناسب کمک می کند. چگونه این سرویس ها در سیستم های نرم افزاری موجود ادغام شده و اینکه چگونه این سیستم ها می تواند در سیستم های بزرگتر ترکیب گردد، به صورت کارآمدی مد نظر قرار نمی گیرد. این موارد متشکل از زبان های خاصی برای نمونه WSBPEL4or WS-CDL به منظور هماهنگی و توازن می باشند. مبنای این زبان ها بر مبنای گردش کار و تغییر زبان ها و جنبه هایی از الگوها و فرایندهای متقابل می باشد. اصول مربوط به ایجاد نرم افزار بر مبنای بخش ها هنوز به صورت یکپارچه نمی باشد. بنابراین ما در اینجا تمرکزمان را بر روی استفاده از مبانی چارچوب خدمات شبکه (WSF) به عنوان یک زیرساخت بر مبنای بهبود سیستم های نرم افزاری سرویس محور قرار می دهیم. هدف کلی، حمایت از بهبود سیستم های نرم افزاری سرویس محور بر روی شبکه می باشد. مدل های رسمی برای بهبود موارد امنیتی و سیستم های نرم افزاری قابل اتکا موفقیت آمیز می باشند. مدل های رسمی نه تنها درک بالاتری از اصول و مکانیسم مربوط به شرایط را ایجاد کرده بلکه ویژگی های خاصی از این کاربردها را نشان می دهند. مدل های رسمی مربوط به هماهنگ سازی و ایجاد توازن و فرایند توصیف به عنوان هدف اصلی ما می باشد. نیاز واقعی زمانی احساس می شود که به طورخاص ایجاد شبکه های سرویس محور مد نظر قرار گیرد. یک الگوی شبکه ای معنایی می بایست مد نظر قرار گیرد تا از اصول SOA در ارتباط با توسعه شامل سازمان های مختلف حمایت کند. این شبکه جارچوب و مبانی اطلاعاتی را بر اساس ساختارهای مرکزی ایجاد می کند. ساختارشناسی خصوصیات مربوط به سرویس ها را مد نظر قرار داده و آن ها همچنین می توانند از ساختارهای منطقی و توصیفی حمایت کنند.
خلاصه
ما هم اکنون در شرایطی قرار داریم می توانیم تصویر مجزایی از بخش های مختلف سیستم پایگاه داده و ارتباطات میان آن ها مورد بررسی قرار دهیم.
معماری سیستم پایگاه داده تا حد زیادی تحت تاثیر سیستم های کامپیوتری مشخصی می باشد که در آن ها سیستم پایگاه داده به اجرا در می آید. سیستم های پایگاه داده می تواند بصورت متمرکز یا سرور-کلاینت بوده که یک دستگاه سرور به اجرای فعالیت به نیابت از دستگاه های کلاینت چندگانه می پردازد. سیستم های پایگاه داده همچنین می تواند برای بهره برداری از معماری کامپیوتر پارالل طراحی گردد. پایگاه های داده توزیع شده، تجهیزات مجزای جغرافیایی چندگانه را تحت پوشش قرار می دهد.