چکیده
اهداف هدف این مقاله ایجاد یک مدل ترکیبی از مدیریتکیفیت جامع (TQM) و مدیریت منابع انسانی (HRM) به منظور روشن ساختن تاثیر عملکرد TQM و HRM بر فعالیت های مدیریت دانش (KM) است. روش شناسی تئوری مدیریت دانش به عنوان یک نقطه آغازین برای ایجاد مدل مفهومی ترکیبی در مورد ارتباط ویژگی های TQM و HRM عمل می کند. بر مبنای پیشینه تئوریک گسترده موجود، سه عملکرد TQM و سه عملکرد HRM در رفتار یک سازمان به منظور آزمایش تأثرات عملیات TQM و HRM بر فعالیت های مدیریت دانش مطرح شده اند. دستاوردها این یافته ها مبنایی را برای ایجاد یک مدل پیشرفته HRM، TQM و مدیریت دانش فراهم می آورند. الزامات عملیاتی دستاورد های عملیاتی این مطالعه می تواند برای مدیران تجاری که می خواند فعالیت های مدیریت دانش را از طریق پیاده سازی وظایف HRM و TQM که فعالیت های مدیرت دانش را پشتیبانی می کنندریال ارتقاء دهند، قابل استفاده است. ارزش این مقاله به وسیله ایجاد یک مدل ترکیبی از HRM و TQM به عنوان یک مثال روش شناسی که می تواند برای شناسایی درجه تأثیر HRM و TQM بر فعالیت های مدیریت دانش قابل استفاده باشد، سهم قابل توجهی داشته است. سازمان ها می توانند از این چارچوب به منظور انجام پیش آزمایش های اندازه گیری خود و سپس ارزیابی مجدد تأثیرات هر یک از تغییرات HRM و TQM استفاده نمایند.
کلمات کلیدی: مدیریت کیفیت جامع، مدیریت منابع انسانی، مدیریت دانش
مقدمه
در چند دهه اخیر، کیفیت جامع (TQM) و مدیریت منابع انسانی (HRM) به دلیل تآثیرشان بر عملکرد سازمانی و فردی، در تحقیقات مدیریت و کسب و کار، موضوعات مهمی محسوب شده اند (Ooi, et al. , 2007). تحقیقات تجربی پیشین (مانند تحقیقات بوسلی و ویل) تأثیرات معنا داری را از TQM و HRM بر عملکرد سازمانی بیان می کند. اکثر بررسی های صورت گرفته بر TQM و HRM، بر تأثیراتشان بر سطح سازمانی تمرکز داشته اند (Boselie and Wiele, 2002; Choi and Eboch, 1998;Arthur, 1994).
چکیده
مدیریتروابط کارکنان (ERM) ، روند نوظهوری را در رابطه با مدیریت منابع انسانی با ساخت و حفظ روابط فردی و متقابلاً روابط ارزشمند با کارکنان بر مبنای فناوری اطلاعات تشکیل می دهد. اگرچه این روند تازه تأسیس و رو به رشد است ولی با توجه به مدیریت روابط کارکنان، دانش و توافقات کمی در رابطه با مدیریت روابط کارکنان (ERM) موجود می باشد. بنابراین، مقاله پیش رو بر این تلاش استوار است تا مفاهیم و کاربرد این تحقیق را روشن و بیان سازد. اجزای تشکیل دهنده و استراتژیکی، موئلفه های فناوری و فرایندی در مدیریت روابط کارکنان، مشتق شده و بر اساس نظریه مدیریت ارتباط با ارباب رجوع مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. به عنوان نتیجه، یک طرح کلی از مفهوم جالب و قابل توجه ارائه می گردد. بر اساس طرح مذکور، پیامدهای عمده برای جزییات مفهومی بیشتر، اساس تئوری و ارزیابی تجربی از مدیریت روابط کارکنان به منظور ارائه دستورالعمل هایی برای تحقیقات آتی، به دست آمده است.
مقدمه
برای برهه ای از زمان، پیشنهاداتی مبنی بر چگونگی مدیریت منابع انسانی شکل گرفت که به آن ERM یا مدیریت ارتباط با ارباب رجوع میگویند. در واقع، ERM با استفاده گسترده ای از مدیریت روابط کارکنان یا CRM به وجود آمده و هدفش در انتقال اصول ساختار ارتباط بر اساس فناوری برگرفته از ارباب رجوع تا حیطه پرسنل می باشد. در نتیجه یک مفهوم کلی از، ERM را به عنوان راهکار، برنامه و فناوری کارآمدی در مدیریت اینکه شرکت ها چگونه با کارکنان فعلی و سابق خود مرتبط هستند، برداشت می کند. مانند هر مفهوم جدید دیگری از مدیریت، ERM به عنوان یک رویکرد کارآمدی مورد بررسی قرار می گیرد که ارزش های متقابلی را برای کارمندان و کارفرمایان ارائه می دهد. ارزش های عمده ای که به کارکنان وعده داده شد، داشتن بیشترین رضایتمندی از نیازهای فردی شان بود، در حالی که تمایل، بقا، انگیزه و عملکرد فزاینده کارکنان، ارزش های وعده داده شده به کارفرمایان هستند. تا کنون ERM عمدتا توسط دست اندر کارانی چون مشاوران و فروشندگان نرم افزار ترویج داده شده است.
خلاصه
مدیریت روابط کارکنان (ERM) ، روند نوظهوری را در رابطه با مدیریت منابع انسانی با ساخت و حفظ روابط فردی و متقابلاً روابط ارزشمند با کارکنان بر مبنای فناوری اطلاعات تشکیل می دهد. اگرچه این روند تازه تأسیس و رو به رشد است ولی با توجه به مدیریت روابط کارکنان، دانش و توافقات کمی در رابطه با مدیریت روابط کارکنان (ERM) موجود می باشد. بنابراین، مقاله پیش رو بر این تلاش استوار است تا مفاهیم و کاربرد این تحقیق را روشن و بیان سازد. اجزای تشکیل دهنده و استراتژیکی، موئلفه های فناوری و فرایندی در مدیریت روابط کارکنان، مشتق شده و بر اساس نظریه مدیریت ارتباط با ارباب رجوع مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. به عنوان نتیجه، یک طرح کلی از مفهوم جالب و قابل توجه ارائه می گردد. بر اساس طرح مذکور، پیامدهای عمده برای جزییات مفهومی بیشتر، اساس تئوری و ارزیابی تجربی از مدیریت روابط کارکنان به منظور ارائه دستورالعمل هایی برای تحقیقات آتی، بدست آمده است.
مقدمه
برای برهه ای از زمان، پیشنهاداتی مبتنی بر چگونگی مدیریت منابع انسانی شکل گرفت که به آن ERM یا مدیریت ارتباط با ارباب رجوع میگویند. در واقع، ERM با استفاده گسترده ای از مدیریت روابط کارکنان یا CRM بوجود آمده و هدفش در انتقال اصول ساختار ارتباط بر اساس فناوری برگرفته از ارباب رجوع تا حیطۀ پرسنل می باشد. در نتیجه یک مفهوم کلی از، ERM را به عنوان راهکار، برنامه و فناوری کارآمدی در مدیریت اینکه شرکت ها چگونه با کارکنان فعلی و سابق خود مرتبط هستند، برداشت می کند. مانند هر مفهوم جدید دیگری از مدیریت، ERM به عنوان یک رویکرد کارآمدی مورد بررسی قرار میگیرد که ارزش های متقابلی را برای کارمندان و کارفرمایان ارائه می دهد. ارزش های عمده ای که به کارکنان وعده داده شد، داشتن بیشترین رضایت مندی از نیازهای فردی شان بود، در حالی که تمایل، بقا، انگیزه و عملکرد فزایندۀ کارکنان، ارزش های وعده داده شده به کارفرمایان هستند. تا کنون ERM عمدتا توسط دست اندر کارانی چون مشاوران و فروشندگان نرم افزار ترویج داده شده است.
خلاصه
هدف این مقاله، تحلیلی انتقادی از جابجایی تمرکز بر کارکنان به تمرکز بر راهبرد در نقش مدیریت منابع انسانی (HRM) است. بحث ما اینست که برخلاف فرض یکپارچگی، اهداف سازمانی و اهداف کارکنان در تعارض زیادی با هم باقی مانده اند. برای توضیح تفاوت بین گسترش زبانی منابع انسانی در زمینه وحدت اهداف سازمان و کارکنان و اقدام عملی مدیریت منابع انسانی در برتری دادن منافع راهبردی به منافع کارکنان، یکپارچگی را در سه سطح هنجاری، مفهومی و تجربی به تصویر می کشیم. برای اینکه نشان دهیم چگونه متخصصان مدیریت منابع انسانی به رقابت درباره تمرکز بر مشتری و راهبرد اولویت می دهند، پاسخ های داده شده به یک نظرسنجی داخلی از اعضای هیئت تخصصی انجمن منابع انسانی استرالیا (AHRI) را تحلیل می کنیم تا پشتیبانی برای این ادعا پیدا کنیم که متخصصان منابع انسانی به سمت مرز تفکر راهبردی پیش رفتند. برای انجام اینکار متخصصان مدیریت منابع انیانی به حاشیه سازی مسئولیت های مدیریت منابع انسانی متمرکز بر کارکنان و فعالیت های اخلاقی پرداخته اند. ما به بحث در مورد کاربردهای این کاهش در تمرکز کارکنان در ارتباط با مدیریت منابع انسانی پرداخته و و حوزه های توسعه پژوهشی دیگری را پیشنهاد می کنیم.
مقدمه
نقش رقابت تجاری مدیریت راهبردی مدیریت منابع انسانی یک اولویت قراردادای در متون مدیریت منابع انسانی است [1]. تحلیل مداوم در این زمینه معمولا روی اینکه چگونه مدیریت منابع انسانی می تواند به موفقیت تجاری ارزش و سهم راهبردی بدهد، تمرکز می کند. برجسته ترین بحث های دانشگاهی پیرامون این مطلب است که مدیریت منابع انسانی چگونه می تواند خود را اثبات کند، اعتبار بوجود آورده و ابتکاراتی که رفتار کارکنان را استخراج می کند، ایجاد نماید تا منجر به مزیت رقابتی پایدار گردد [2]. مدیریت راهبردی منابع انسانی به درستی تثبیت موقعیت مدیریت منابع انسانی را در فرآیندهای تصمیم گیری سازمانی ارتقا داده است: 'یک رتبه در جدول' اکنون بیشتر از آنکه اشتیاق باشد یک انتظار از مدیران مدیریت منابع انسانی به شمار می رود.