دسته: علوم انسانی
حجم فایل: 68 کیلوبایت
تعداد صفحه: 30
رفتارهای پرخاشگرانه یکی از مشکلات اجتماعی مهم و اساسی در هرجامعهای است و به دلیل اهمیت آن به اینگونه رفتار در دوران کودکی و به خصوص در دوران نوجوانی بیشتر توجه میشود (لابر و های 1997 به نقل از پاکاسلاهتی، 2000).
نکتهء عمده پژوهش در قلمروی پرخاشگری، از مفهوم آن ناشی میشود. مفهومی که در عین حال ساختارهای خصومت، خشم، پرخاشگری را در بر میگیرد. هاولز و رایت (1978؛ به نقل از حاجتی و همکاران، 1387) کوشش کردند تا تمایز بین این اصطلاحات را بر اساس توصیف خشم، به عنوان یک حالت ذهنی از برانگیختگی هیجانی، خصومت، به عنوان یک بازخورد به همراه یک ارزیابی منفی بلندمدت از دیگران و رویدادها و پرخاشگری را، به عنوان رفتاری آشکار، درگیر شدن و آسیب رساندن به دیگران مشخص کنند؛ اما آنها اصطلاحاتی را تعریف و تأیید میکنند که به یکدیگر وابسته هستند. (هاولز و رایت، 1978؛ به نقل از الله یاری، 1376). هرچند واژه خشونت را به معانی مختلفی تعریف میکنند، اما تعاریف اکثر محققان بهکارگیری نیروی بدنی، برای آسیب رساندن به دیگران را در بر میگیرد. (فارل و فلانری، 2006).
در کل میتوان گفت پرخاشگری و خشونت ممکن است به شکلهای مختلفی، مانند آزار و اذیت دیگران؛ کتک زدن؛ دشنام دادن و... جلوهگر شود و هدف آن صدمه زدن به خود یا دیگری است. (اکبری، 1381).
علل پرخاشگری از دیدگاههای مختلفی بررسی شده است. مطابق رویکرد یادگیری اجتماعی بندورا، پرخاشگری شکلی از رفتار اجتماعی است، که یاد گرفته میشود و بروز آن در هر موقعیت به عواملی مانند تجربه افراد پرخاشگر، تقویتهای کنونی برای پرخاشگری و بسیاری از عوامل شناختی و اجتماعی بستگی دارد، که ادراک مطلوب بودن رفتار پرخاشگر را تعیین میکند. بندورا بیان میکند که رفتار مشاهده شده یا رفتار تجربه شده از نظر شناخت باید بررسی شود. تجربههای ناخوشایند احساسات منفی به وجود میآورند و احساسات منفی تمایل به پرخاشگری را برمیانگیزند. (اعزازی 1380).
تئوری یادگیری اجتماعی نیز رفتار پرخاشگری را نتیجه ضعف در رشد مهارتهای اجتماعی میداند. از دیدگاه بندورا (1973) ، رفتار پرخاشگرانه به این خاطر اتفاق میافتد، که شخص در یادگیری راههای پذیرفته شده برای سروکار داشتن با توقعات در روابط بین شخصی، مثلا بیان مناسب خشم، ضعیف است. در ضمن پژوهشگرانی که ارتباط بین پرخاشگری و طرد از گروه همسن را نشان دادهاند به نقص در مهارتهای اجتماعی معتقد هستند. (داج و کوی، 1987).
در چهل سال گذشته، به دو مسأله مهم، مرتبط با رفتارهای خشن، توجه شده است. اول اینکه میزان رفتارهای خشونتآمیز در میان افراد در جوامع افزایش پیدا کرده است (گویرا و همکاران 1994؛ به نقل از فیلدز و مک نامارا، 2003) دوم اینکه میانگین سنی افرادی که خشونت را مرتکب میشوند کاهش پیدا کرده و بیشتر کودکان و به خصوص نوجوانان را در برمیگیرد. شاید بیشترین زنگ خطر در نیم قرن اخیر رفتارهای خشونتبار در مدارس است (فیلدز و مک نامارا، 2003). با اینکه مسئله اعمال خشونت و پرخاشگری در مدرسه پدیدهای جدید نیست و در مدرسه قدمتی طولانی دارد. در سالهای اخیر، گزارشهای رسانههای گروهی در بیشتر کشورها نشاندهنده ی این واقعیت است که خشونتهای جدی دانشآموزان افزایش یافته است. نگرانی بیش از حد درباره ی خشونت نوجوانان به تلاشهایی برای درک نشانهها و پیامدهای آن و تشخیص روشهای مؤثر برای پیشگیری و کاهش این پدیده منجر شده است (فارل و فلانری، 2006).
در سالهای اخیر، در زمینه درمان، کاربرد روشهای شناختی رفتاری در درمان گروهی از اختلالات دوره ی نوجوانی از قبیل افسردگی، اختلالات اضطرابی، اختلالات تغذیه، اختلالات تکانهای و اختلالات رفتاری کاملاً مفید و مؤثر بوده است. ویژگیهای درمانشناختی رفتاری نظیر ارتباط کاری تجربی و گروهی، فعال بودن، هدفدار بودن، متمرکز بودن بر مشکل، آموزش مهارتهای مقابله، و تأکید بر بازخورد، بهویژه برای درمان مراجعان نوجوان بسیار متناسب است. (زارب، 1383). یکی از این روش های شناختی آموزش خود کنترلی رفتار می باشد. اصطلاح آموزش خودکنترلی رفتار، به اجرای روشهای خودنظارتی، خودارزیابی، و خودتقویتی اشاره دارد. منظور از خودنظارتی حفظ توجه فعال به رخداد افکار و رفتارهای هدفمند خاص است. خودارزیابی به قضاوت در مورد میزان یا کیفیت رفتاری مربوط می شود که در مقابل برخی از ملا کها یا استانداردهای موجود تغییر می کند. خودتقویتی به اجرای تقویت توسط خود فرد، در صورتی که یک معیار خاص برای رفتار در دست باشد، اشاره دارد (حاتمی، 1390).
سبک های هویت مفهوم روانشناختی بسیار عام و در عین حال بسیار مهم است اما به طور کلی می توان سبک های هویت را احساس ارزشمندی شخص تعریف نمود. احساسات و افکار مردم درباره خودشان اغلب بر احساس تجارب روزانه تغییر پذیر است و به طور موقت بر احساس فرد تاثیر می گذارند. البته سبک های هویت، بنیادی تر از آن است که افت و خیزهای معمول می توان نوسانات گذرایی بر نحوه احساستشان نسبت به خود ایجاد کند، ولی این تاثیرات بسیار محدودند، بر عکس آنهایی که سبک های هویت پایینی دارند افت و خیزهای معمول می تواند زندگی آنها را دگرگون کند. سبک های هویت معمولاً به عنوان ارزیابی شخص از ارزشمندی خویش تعریف میشود افرادی که سبک های هویت بالایی دارند خودپذیرا و خود ارزشمند هستند. روانشناسان اجتماعی سبک های هویت را ارزیابی مثبت و منفی از خود میدانند به طوری که فرض می شود سبک های هویت تا حدودی با ثبات است. سبک های هویت یا همان احترام به خود یکی از خصوصیات مهم و اساسی شخصیت هر فردی را تشکیل میدهد و به طور حتم روی جنبههای شخصی انسان اثر میگذارد و کمبود یا فقدان آن باعث عدم رشد سایر جنبههای شخصیت به صورت ناهماهنگ خواهد شد و حتی ممکن است باعث پدیدآیی بیماریهای روانی گوناگون مانند افسردگی، بزهکاری، اعتیاد و... شود (بیابانگرد، 1372).
سبک های هویت بالا بستگی به شکلدهی ارزشها و استانداردهای خود والدین دارد همچنین به رفتار سالم بستگی دارد، زمانی که افراد از سلامتی کامل برخوردار باشند ولی سبک های هویت بالایی نداشته باشند در رفتار خود سبک های هویت پایین نشان میدهند (شاطرلو، 1386). به اعتقاد برخی از روان شناسان، هنگام وجود مشکلات روانی و بزهکاری و اعتیاد، سبک های هویت افراد کاهش می یابد، به عبارت دیگر، بین مشکلات روانی و سبک های هویت ارتباط علی متقابل وجود دارد.
قیمت: 48,500 تومان
بیان مساله:
محمل ماهواره در ایران، خانواده ها هستند که به نوبه ی خود مهمترین نهاد اجتماعی و بنیان انتظام اجتماعی به حساب می آیند. بر این اساس مهمترین اثر ماهواره متوجه مهمترین بنیان اجتماع است و آسیب های آن در گام اول متوجه خانواده ها و اعضای آن است. خانواده نیز به عنوان اصلی ترین هسته هر جامعه و کانون حفظ سلامت وبهداشت روانی است و نقش مهمی در شکل گیری شخصیت فرزندان دارد و هیچ نهاد و مرجعی نمی تواند جایگزین خانواده شود. جامعه ای سالمتر و پویاتر است که مادران و پدرانی با شخصیت تر و سالمتر وبا اعتقادتر داشته باشد.
رضایت زناشویی یکی از عوامل موثر در ثبات و پایایی خانواده ها و در عین حال بهداشت روانی همسران و فرزندان است.
رضایت زناشویی فرآیندی است که در طول زندگی زوجین به وجود می آید و لازمه ی آن انطباق سلیقه ها، شناخت ویژگی های شخصیتی، ایجاد قواعد رفتاری و شکل گیری الگو های مراوده ای است. (خدابخش احمدی و همکاران، ۱۳۸۴). بدین ترتیب می توان گفت: زوجینِ دارای رضا مندی، در حیطه های گوناگون زندگی با همدیگر توافق دارند. این چنین زن و شوهر هایی از نوع و سطح روابط عاطفی شان راضی هستند، پای بندی های مذهبی مشترکی دارند، وقت و مسائل مالی خودشان را به خوبی برنامه ریزی ومدیریت می کنند، در مسائلی که اختلاف نظر دارند، مصلحت زندگی و خانواده را بر مصلحت خود ترجیح داده، از انعطاف پذیری بالایی برخوردارند، از نوع و کیفیت گذران اوقات فراغت و رفت وآمد با اقوام و دوستان رضایت دارند و در نهایت، در تعداد و نوع تربیت فرزندان با هم اشتراک نظر دارند. اهمیت کیفیت زندگی زناشویی یا همان رضا مندی و نارضا مندی زناشویی، در تأثیر آن بر سلامت روانی و جسمانی پدیدار می شود. مطالعات نشان داده است که رضا مندی و یا نارضا مندی زناشویی، بر بسیاری از ابعاد زندگی فردی و اجتماعی تأثیر می گذارد، برای مثال، نتایج مطالعات در محدوده تأثیر جسمانی نشان داد، افراد متأهل که زندگی شان پایدار بوده و استحکام بیشتری داشته، عموماً عمر طولانی دارند، از نظر جسمانی سالم ترند، شاد هستند و بیشتر احتمال دارد که از سرطان نجات یابند. (خدابخش احمدی و همکاران، ۱۳۸۴). افراد متأهل ی که زندگی شان پایدار بوده و استحکام بیشتری داشته و از رضا مندی زناشویی بالایی برخوردارند. بیشتر عاطفی اند و در مقایسه با افراد ناسازگار، کمتر دچار مشکلات روان شناختی می شوند.
در شبکههای ماهواره ای شدت بخشیدن به رقابت های اقتصادی میان زن و مرد به جای پیوندهای عاطفی مستحکم نشسته، ارائهی تعریف نادرست از زندگی مشترک، موجب شده تا مفهوم عشق و اعتماد و تعهد به رقابت و سوءتفاهم تبدیل شود. کاهش ارتباطات کلامی «که از ساده ترین نوع مناسبات انسانی در خانواده محسوب می شود» (محمودیان، ۱۳۸۵: ۱۰۹) و رسیدن آن به ۱۵ تا ۱۷ دقیقه در روز سبب کمرنگ شدن همدلی و گسست عاطفی در خانواده ها گردیده و از بین رفتن صمیمیت و گسست عاطفی به نوعی موجب ازخودبیگانگی و خلق زمینه ی گسست فکری شده، تا حدی که نابودی سلامت فکر و رفتار بینندگان، آن ها را دچار حالت مسخ شدگی و از دست رفتن عقلانیت کرده است. چنین رسانه ای که «توسط نهاد سیاست اداره و کنترل می شود، با نوع برنامههای خود، خانوادهها را تحت تأثیر فرهنگ خود قرار می دهد. خانواده ها را متأثر از نوع برنامههای خود و ارزش های فرهنگی خود می کند» (منادی، ۱۳۸۵: ۲۰۲). خانواده های تحت الشعاع این برنامه ها از مسیر اصلی تربیتی خود که ریشه در مکتب اسلام دارد فاصله گرفته و نتیجه ی سوء و زیانبار آن سستی در روابط خانواده ها و در سطح وسیع تر سبب افزایش فساد و بالا رفتن آمار طلاق در کشور خواهد شد.
امروزه جایگاه خانواده در کشورهای پیشرفته دچار تغییراتی شده است. این تغییرات زمینه ی بسیاری از ناسازگاری ها و تعارضات زناشویی را فراهم آورده است. بنا به گزارش جامعه شناسان و روان شناسان در سال های اخیر احساس امنیت، آرامش و روابط عاطفانه میان زنان و مردان به سستی گراییده است و خانواده ها به گونه ای فزاینده با نیروهای ویرانگر روبه رو شده اند. ازآنجایی که خانواده اساس و پایه زندگی اجتماعی ودرواقع کوچکترین نهاداجتماعی است پس برسی عواملی که به استحکام آن کمک می کند وهمچنین مسائلی که باعث زوال وازهم پاچیدگی آن می شود مهم به نظرمی رسند وقایع بسیاری درداخل یا خارج ازرابطه زناشویی یا خانواده الگوی رضایت از زندگی زناشویی زن و مرد را تحت الشعاع قرار می دهند. بالا بودن آمار جدائی در سال های اخیر دلیل مبهمی بر عدم زضایت زناشویی است. باشناسایی عوامل موثر بر رضایتمندی زناشویی می توان در جهت تقویت و تثبیت پایه های خانواده گام های موثر برداشته شود.
هدف از تحقیق پیش رو بررسی تاثیرات شبکه های ماهواره ای بر رضایت زناشوئی می باشد. برای رسیدن به هدف از نظریه های وابستگی مخاطبان، نظریه کاشت و نظریه یادگیری مشاهده ای بندروا و... استفاده شده است. متغییر مستقل شبکه های ماهواره ای و متغییر وابسته رضایت زناشوئی در نظر گرفته شده است. همچنین فرضیات تحقیق شامل موارد زیر می باشد:
فرضیه اصلی:
استفاده از شبکه های ماهواره ای باعث نارضایتی زناشوئی بین زوجین می شود.
فرضیات فرعی:
۱- استفاده از شبکه های ماهواره ای باعث از بین رفتن ارتباطات کلامی بین همسران و اعضاء خانواده و در نتیجه سرد و بی روح شدن زوجینو در نهایت طلاق می شود.
۲-استفاده از شبکه های ماهواره ای باعث شکستن قبح گناه واز بین رفتن حیاء و بی عفتی زوجین می شود.
۴- استفاده از شبکه های ماهواره ای باعث ترویج بی بند و باری جنسی، خیانت، بدحجابی و.زوجین می شود.
۵- استفاده از شبکه های ماهواره ای باعث شکستن حریمها و کم اهمیت کردن نقش خانواده می شود.
۶- استفاده از شبکه های ماهواره ای باعث ماهواره تجمل گرایی را ترویج می دهدو باعث می شود افرادی که نمیتوانند به آن سبک زندگی کنند و از عهده هزینه تجملات برنمی آیند احساس نارضایی کنند.
۷- استفاده از شبکه های ماهواره ای باعث دیدن زنان و مردان به ظاهر زیبا و حتی گاها سبک های معاشقه، توقع افراد را در زندگی بالا برده و هنگامی که همسر قادر به برآورده کردن آن نیازها نیست فرد احساس نارضایتی و سرخوردگی میکند.
۸- استفاده از شبکه های ماهواره ای باعث تاثیر ماهواره بر نوجوانان باعث تغییرات اخلاقی و فرهنگی و اغلب ناسازگاری آنها می شود و این درگیریها رضایت زناشویی را نیز پایین می آورد.
دسته: روانشناسی
حجم فایل: 55 کیلوبایت
تعداد صفحه: 14
انسان ذاتاً موجودی اجتماعیست وماهرروزبه گونه های مختلف با یکدیگردرارتباطیم تااندیشه ها، احساسات وتمایلات خود را به یکدیگر منتقل کنیم. میزان علاقه واحترام خود را نشان دهیم ورنج واندوه، شادمانی وخرسندی وشک ودودلی خود را با دیگران درمیان بگذاریم. یک ارتباط ساده یایک مجموعه ارتباطات، خواسته یا ناخواسته، ازپیش تعیین شده یااتفاقی، فعال یامنفعل، به هرحال یکی ازابزارهای کلیدی ارضاء نیازها، کسب نتایج ومتجلی ساختن آرزوهای ماست. (کول، کریس، 1376)
توانائی برقراری ارتباط خوب به ایجاد روابط بین فردی مثبت و موثر می انجامد و یکی از این موارد، توانائی ایجاد روابط دوستانه است که در سلامت روانی و اجتماعی و روابط گرم به عنوان یک منبع مهم و روابط اجتماعی سالم نقش بسیار مهمی دارد (حاجی آخوندی، زهرا، 1390)
در این میان مدرسه به عنوان اصلی ترین نهاد تعامل و ارتباط بعد از خانواده است که زندگی اجتماعی کودک در آن شکل می گیرد. ولی متاسفانه مدارس بخشی چنان معمولی از زندگی ما شده اند که به راحتی نسبت به نقش استثنائی و خارق العاده آن بی توجه هستیم. مدارس اولین و مهمترین مکان یادگیری هستند که در آنجا لیاقت ها و توانایی هابه بار می نشیند. در عین حال مدارس مکان های حفظ ایمنی، مراقبت، و ترغیب ایجاد تندرستی و اعتماد به نفس و ایجاد ارتباط سالم است که لازمه استقلال در بزرگسالی است. و پرورش شخصیت اخلاقی به عنوان هدف غائی در تعلیم و تربیت، مطرح است و رسیدن به آن پایه، مستلزم توجه به نیازهای روان شناختی و اصول بهداشت روانی شاگردان است. (اتکینسون، مری، 1383).
قیمت: 15,000 تومان
بیان مساله
در طول دهه های اخیر، شاهد مطالعات و تحقیقاتی در زمینه درک و مفهوم سازی جنبه های مختلف روانشناسی مثبت نگر به ویژه بهزیستی بوده است. بهزیستی روان شناختی به طور گسترده ای مورد بررسی و به روش های مختلفی مفهوم سازی شده است. یکی از مفاهیم اصلی مدل سلامت بهزیستی است. مدل سلامت سه نوع بهزیستی هیجانی، بهزیستی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی را با هم ترکیب کرده ومفهوم جامع و کامل از بهزیستی را هم که جنبه عاطفی (بهزیستی هیجانی) و هم جنبه کاربردی (بهزیستی روانشناختی و اجتماعی) سلامت روانی را در بر می گیرد به وجود آورده اند. سلامت روانی دارای 13 نشانه است که 2 نشانه مرتبط با بهزیستی هیجانی 5 نشانه مرتبط با بهزیستی اجتماعی و 6 نشانه مرتبط با بهزیستی روانشناختی است. بهزیستی روانشناختی به معنای قابلیت یافتن تمام استعدادهای فرد است. و دارای مولفه های 1- خودمختاری (احساس شایستگی و توانایی در مدیریتمحیط پیرامون فرد و ...) 2- رشد شخصی (داشتن رشد مداوم و ...) 3- روابط مثبت با دیگران (داشتن روابط گرم و ...) 4- هدفمندی در زندگی (داشتن هدف در زندگی) 5-پذیرش خود (داشتن نگرش مثبت نسبت به خود و ...) 6- تسلط بر محیط (توانایی انتخاب و ایجاد محیطی مناسب و ...) می باشد. در این پژوهش افسردگی نه بعنوان یک بیماری، بلکه بعنوان واکنشی روانی در مقابل مسائل و مشکلاتی که دانشجویان با آنها گریبانگیر هستند، مطرح است. بعبارت دیگر حالتی است عاطفی به نحوی که فرد قدرت و توانایی لازم و کافی برای انجام امور و تکالیف عادی روزمره خود را ندارد و کاهش چشمگیر در فعالیتهای سازنده وی دیده می شود. افراد افسرده گرایش دارند به اینکه به تشریح درونی شکستها و تشریح بیرونی موفقیت هایشان بپردازند، بعبارت دیگر به بروز و بیان شکست هایشان و عدم بروز موفقیت هایشان می پردازند. وجود یک برنامه ریزی درست برای پاسخگویی به نیازهای جسمانی و روانی و ذهنی می تواند یک راه حل باشد مورد دیگر که زمینه مشکلات و نگرانی های دانشجویان را فراهم می کند نیاز مبرم به پیشرفت دردروس است. احساس بی کفایتی، عدم فهم دروس و گرفتن نمرات کم زمینه یکسری اضطرابها و نگرانی ها را دردانشجویان فراهم می کند. حضور کودک عقب مانده ذهنی در هر خانواده ساختار آن خانواده را تحت تاثیر قرار می دهد و سلامت روانی خانواده به خصوص والدین را تحت الشعاع قرار می دهد، کودک بر اثر تعارض های شدید میان اعضای خانواده، کل خانواده را درگیر بحران می کند. ممکن است روابط خانوادگی، افزایش فشارهای ناخواسته جسمی، هیجانی و مالی ضعیف شود کودک عقب مانده ذهنی می تواند ضایعات و اثرات جبران ناپذیری بر وضعیت بهداشت روانی خانواده وارد کند از جمله ایجاد تشدید اختلافاتی زناشویی، جدایی، تحمل بار سنگین اقتصادی، افسردگی، ناامیدی، اضطراب، خجالت و خشم1 و بسیاری از مسایل دیگر (بردن2، 1980). مراقبت مداوم از کودک عقب مانده ذهنی اغلب برای والدین استرس زا می باشد زیرا این دشواری های کودکان به طور اجتناب ناپذیری بر زندگی آنها اثر می گذارد (کرنیک3 و همکاران، 1983). تحقیقات نشان داده است که والدین کودکان عقب مانده ذهنی عموما در خطر مشکلات زندگی خانوادگی و دشواری های عاطفی قرار دارند (بکمن4، 1991 سینگر واوروین 1989).
به طور کلی خانواده کودک معلول به لحاظ داشتن کودکی متفاوت با سایر کودکان با مشکلات فراوانی در زمینه نگهداری، آموزش و تربیت آنها روبه روست. این مسایل همگی بر والدین فشارهایی وارد می کنند که سبب بر هم خوردن آرامش و یکپارچگی خانواده می شوند و در نتیجه انطباق و سازگاری آنان را تحت تاثیر قرار می دهد. سبک های هویت یکی از مهمترین عوامل تحول و شکل گیری شخصیت است و نقش بنیادین در سلامت روانی دارد به گونه ای که سبک های هویت پایین و شکل گیری احساس خود کم بینی در والدین زمینه های آسیب روانی را فراهم می نماید (ولی زاده و همکاران و 1387).
سبک های هویت مفهوم روانشناختی بسیار عام و در عین حال بسیار مهم است اما به طور کلی می توان سبک های هویت را احساس ارزشمندی شخص تعریف نمود. احساسات و افکار مردم درباره خودشان اغلب بر احساس تجارب روزانه تغییر پذیر است و به طور موقت بر احساس فرد تاثیر می گذارند. البته سبک های هویت، بنیادی تر از آن است که افت و خیزهای معمول می توان نوسانات گذرایی بر نحوه احساستشان نسبت به خود ایجاد کند، ولی این تاثیرات بسیار محدودند، بر عکس آنهایی که سبک های هویت پایینی دارند افت و خیزهای معمول می تواند زندگی آنها را دگرگون کند. سبک های هویت معمولاً به عنوان ارزیابی شخص از ارزشمندی خویش تعریف می شود افرادی که سبک های هویت بالایی دارند خودپذیرا و خود ارزشمند هستند. روانشناسان اجتماعی سبک های هویت را ارزیابی مثبت و منفی از خود می دانند به طوری که فرض می شود سبک های هویت تا حدودی با ثبات است. سبک های هویت یا همان احترام به خود یکی از خصوصیات مهم و اساسی شخصیت هر فردی را تشکیل می دهد و به طور حتم روی جنبه های شخصی انسان اثر می گذارد و کمبود یا فقدان آن باعث عدم رشد سایر جنبه های شخصیت به صورت ناهماهنگ خواهد شد و حتی ممکن است باعث پدیدآیی بیماریهای روانی گوناگون مانند افسردگی، کمرویی، پرخاشگری، ترس و ... شود (بیابانگرد).
سبک های هویت بالا بستگی به شکل دهی ارزشها و استانداردهای خود والدین دارد همچنین به رفتار سالم بستگی دارد، زمانی که افراد از سلامتی کامل برخوردار باشند ولی سبک های هویت بالایی نداشته باشند در رفتار خود سبک های هویت پایین نشان می دهند (شاطرلو، 1386). سلامت روانی یکی از مباحث مهمی است که در رشد و بالندگی خانواده و جامعه موثر می باشد. سازمان بهداشت جهانی (2004) سلامت روانی را به عنوان حالتی از بهزیستی که درآن فرد توانمندی خود را شناخته از آنها به نحو موثر و مولد استفاده کرده و برای اجتماع خویش مفید است تعریف می کند. به طور کلی بهداشت روانی ایجاد سلامت روان به وسیله پیشگیری از ابتلا به بیماری های روانی، کنترل عوامل موثر بروز آن، تشخیص زودرس، پیشگیری از عوامل ناشی از برگشت بیماریهای روانی و ایجاد محیط سالم در برقراری روابط صحیح انسانی است (میلانی فرد، 1386).
با توجه به فراوانی کودکان عقب مانده ذهنی که هم بر جامعه و هم بر خانواده بار مالی و بخصوص بار عاطفی و روانی به دنبال دارند و از سوی دیگر این کودکان طبق اصل 130 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران دارایی حقوق هستند ازجمله اینکه دولت موظف است برای این کودکان در حد توان خدمات آموزش و رفاهی فراهم سازد. این در حالی است که یک کودک عقب مانده ذهنی در هر خانواده ای ساختار خانواده را تحت تاثیر قرار داده و سلامت روان اعضای بخصوص والدین را تحت الشعاع قرار می دهد بخصوص که کارکردهای روانشناختی خانواده را مختل می سازد که بهترین این کار کردها عبارتند از:
الف) ابراز کردن: والدین و تک تک فرزندان باید اجازه ابراز احساس افکار و نظرات داشته باشند.
ب) اتحاد: خانواده باید یک سیستم متحد و هماهنگ باشد.
ج) ساختار و سازمان: خانواده باید دارایی چارچوب، ساختار و سازمان باشد.
د) معنویت و مذهب: خانواده باید ارزشهای مذهبی خود را به اعضای عرضه بدارد.
و) کنترل: خانواده باید اعضای خود را کنترل نماید (آلن 1 2001).
هدف سلامت روان فقط منحصر به تشریح علل اختلالات رفتار نبوده بلکه هدف آن به وجود آمدن عواملی که مکمل زندگی سالم و نرمال باشد و نیز درمان اختلالات جزیی رفتار به منظور جلوگیری از وقوع بیماری های شدید روانی و به طور کلی هدف سازمان روان پیشگیری است (شاملو 1382). وجود کودک معلول می تواند ضایعات واثرات جبران ناپذیری بروضعیت سلامت روانی و والدین داشته باشد و آدلر در نظام روانشناختی فردی بیان کرده است که احساس حقارت از طریق تجربه به قدرت شخصی بر انسان تسلط پیدا می کند با این وجود آغاز مفهوم منبع کنترل به عنوان یک سازه روان شناختی به دو دهه قبل بر می گردد (ادوارد1، 1977).
آموزش های روان شناختی شامل آموزش مهارتهای زندگی و آموزش ابراز وجود درمانهای روان شناختی مانند رفتار درمانی و انواع فنون روان درمان و توان بخشی مانند مشکلات ادراکی و شناختی از جمله مداخله های روان شناختی تلقی می شوند همچنین مداخله های روان شناختی شامل هر گونه اقداماتی است که روان شناسان و مشاوران به منظور پیشگیری درمان و کاهش مشکلات روان شناختی افراد بکار می برند. هدف نهایی این مداخله ها کمک به افراد برای درک بهتر خود و جهان پیرامون، افزایش قابلیت و توانمندی سازگاری و ارتقای سلامت روانی است (یوسفی، 1387).
به منظور کاهش مشکلات در رابطه با بروز نقایص جسمی و ذهنی معمولاً در هر جامعه به دو اقدام اساسی می پردازند: قدم اول سعی و کوشش هرچه بیشتر در امر پیشگیری از معلولیت و جلوگیری از بروز نقایص ذهنی و جسمی یا در اختیار گذاردن راه حلهای و رهنمود های لازم ازطریق کتب و مقالات و برنامه های رادیویی، تلویزیونی و غیره بر جامعه و سازمانهای ذیصلاح تا درصد بروز اینگونه عوارض را تا حد امکان کاهش دهند. اقدام اساسی دوم ایجاد امکانات لازم رفاهی و توانبخش مناسب جهت ارائه خدمات به کودکان معلول خانواده آنهاست.
از آنجا که وجود کودک معلول زمینه ای برای برای تغییر رفتار اعضای خانواده فراهم می کند، داشتن کودکی معلول در حکم ضربه روانی قابل توجه، موجب بروز احساسات و عکس العمل های متضاد و تشدید نیازهای و ایجاد نیازهای جدید، نگرشهای متفاوت و رفتارهای مختلف می شود و بهداشت روانی، تعامل روانی، اجتماعی و روابط والدین، کودک را تحت تاثیر قرار می دهد.
دسته: علوم انسانی
حجم فایل: 177 کیلوبایت
تعداد صفحه: 42
پروپوزال ارتباط بین سبک های هویتی و افسردگی پس از مراقبت با بهزیستی روانی در والدین کودکان عادی و کودکان مرزی
در طول دهه های اخیر، شاهد مطالعات و تحقیقاتی در زمینه درک و مفهوم سازی جنبه های مختلف روانشناسی مثبت نگر به ویژه بهزیستی بوده است. بهزیستی روان شناختی به طور گسترده ای مورد بررسی و به روش های مختلفی مفهوم سازی شده است.
یکی از مفاهیم اصلی مدل سلامت بهزیستی است. مدل سلامت سه نوع بهزیستی هیجانی، بهزیستی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی را با هم ترکیب کرده ومفهوم جامع و کامل از بهزیستی را هم که جنبه عاطفی (بهزیستی هیجانی) و هم جنبه کاربردی (بهزیستی روانشناختی و اجتماعی) سلامت روانی را در بر می گیرد به وجود آورده اند. سلامت روانی دارای 13 نشانه است که 2 نشانه مرتبط با بهزیستی هیجانی 5 نشانه مرتبط با بهزیستی اجتماعی و 6 نشانه مرتبط با بهزیستی روانشناختی است. بهزیستی روانشناختی به معنای قابلیت یافتن تمام استعدادهای فرد است. ودارای مولفه های 1- خودمختاری (احساس شایستگی و توانایی در مدیریت محیط پیرامون فرد و...) 2- رشد شخصی (داشتن رشد مداوم و...) 3- روابط مثبت با دیگران (داشتن روابط گرم و...) 4- هدفمندی در زندگی (داشتن هدف در زندگی) 5-پذیرش خود (داشتن نگرش مثبت نسبت به خود و...) 6- تسلط بر محیط (توانایی انتخاب و ایجاد محیطی مناسب و...) می باشد. در این پژوهش افسردگی نه بعنوان یک بیماری، بلکه بعنوان واکنشی روانی در مقابل مسائل و مشکلاتی که دانشجویان با آنها گریبانگیر هستند، مطرح است. بعبارت دیگر حالتی است عاطفی به نحوی که فرد قدرت و توانایی لازم و کافی برای انجام امور و تکالیف عادی روزمرهیخود را ندارد و کاهش چشمگیر در فعالیتهای سازندهی وی دیده می شود.
افراد افسرده گرایش دارند به اینکه به تشریح درونی شکستها و تشریح بیرونی موفقیت هایشان بپردازند، بعبارت دیگر به بروز و بیان شکست هایشان و عدم بروز موفقیت هایشان می پردازند. وجود یک برنامه ریزی درست برای پاسخگویی به نیازهای جسمانی و روانی و ذهنی می تواند یک راه حل باشد مورد دیگر که زمینهی مشکلات و نگرانی های دانشجویان را فراهم می کند نیاز مبرم به پیشرفت دردروس است. احساس بی کفایتی، عدم فهم دروس و گرفتن نمرات کم زمینهی یکسری اضطرابها و نگرانی ها را دردانشجویان فراهم می کند. حضور کودک عقب مانده ذهنی در هر خانواده ساختار آن خانواده را تحت تاثیر قرار میدهد و سلامت روانی خانواده به خصوص والدین را تحت الشعاع قرار میدهد، کودک بر اثر تعارضهای شدید میان اعضای خانواده، کل خانواده را درگیر بحران میکند. ممکن است روابط خانوادگی، افزایش فشارهای ناخواسته جسمی، هیجانی و مالی ضعیف شود کودک عقب مانده ذهنی میتواند ضایعات و اثرات جبران ناپذیری بر وضعیت بهداشت روانی خانواده وارد کند از جمله ایجاد تشدید اختلافاتی زناشویی، جدایی، تحمل بار سنگین اقتصادی، افسردگی، ناامیدی، اضطراب، خجالت و خشم1 و بسیاری از مسایل دیگر (بردن2، 1980). مراقبت مداوم از کودک عقب مانده ذهنی اغلب برای والدین استرسزا میباشد زیرا این دشواری های کودکان به طور اجتناب ناپذیری بر زندگی آنها اثر میگذارد (کرنیک3 و همکاران، 1983). تحقیقات نشان داده است که والدین کودکان عقب مانده ذهنی عموما در خطر مشکلات زندگی خانوادگی و دشواریهای عاطفی قرار دارند (بکمن4، 1991 سینگر واوروین 1989).
به طور کلی خانواده کودک معلول به لحاظ داشتن کودکی متفاوت با سایر کودکان با مشکلات فراوانی در زمینه نگهداری، آموزش و تربیت آنها روبه روست. این مسایل همگی بر والدین فشارهایی وارد میکنند که سبب بر هم خوردن آرامش و یکپارچگی خانواده میشوند و در نتیجه انطباق و سازگاری آنان را تحت تاثیر قرار می دهد. سبک های هویت یکی از مهمترین عوامل تحول و شکلگیری شخصیت است و نقش بنیادین در سلامت روانی دارد به گونهای که سبک های هویت پایین و شکلگیری احساس خود کم بینی در والدین زمینههای آسیب روانی را فراهم مینماید (ولی زاده و همکاران و 1387).
سبک های هویت 5 مفهوم روانشناختی بسیار عام و در عین حال بسیار مهم است اما به طور کلی می توان سبک های هویت را احساس ارزشمندی شخص تعریف نمود. احساسات و افکار مردم درباره خودشان اغلب بر احساس تجارب روزانه تغییر پذیر است و به طور موقت بر احساس فرد تاثیر می گذارند. البته سبک های هویت، بنیادی تر از آن است که افت و خیزهای معمول می توان نوسانات گذرایی بر نحوه احساستشان نسبت به خود ایجاد کند، ولی این تاثیرات بسیار محدودند، بر عکس آنهایی که سبک های هویت پایینی دارند افت و خیزهای معمول می تواند زندگی آنها را دگرگون کند. سبک های هویت معمولاً به عنوان ارزیابی شخص از ارزشمندی خویش تعریف میشود افرادی که سبک های هویت بالایی دارند خودپذیرا و خود ارزشمند هستند. روانشناسان اجتماعی سبک های هویت را ارزیابی مثبت و منفی از خود میدانند به طوری که فرض می شود سبک های هویت تا حدودی با ثبات است. سبک های هویت یا همان احترام به خود یکی از خصوصیات مهم و اساسی شخصیت هر فردی را تشکیل میدهد و به طور حتم روی جنبههای شخصی انسان اثر میگذارد و کمبود یا فقدان آن باعث عدم رشد سایر جنبههای شخصیت به صورت ناهماهنگ خواهد شد و حتی ممکن است باعث پدیدآیی بیماریهای روانی گوناگون مانند افسردگی، کمرویی، پرخاشگری1، ترس و... شود (بیابانگرد، ).
سبک های هویت بالا بستگی به شکلدهی ارزشها و استانداردهای خود والدین دارد همچنین به رفتار سالم بستگی دارد، زمانی که افراد از سلامتی کامل برخوردار باشند ولی سبک های هویت بالایی نداشته باشند در رفتار خود سبک های هویت پایین نشان میدهند (شاطرلو، 1386).
سلامت روانی یکی از مباحث مهمی است که در رشد و بالندگی خانواده و جامعه موثر میباشد. سازمان بهداشت جهانی2 (2004) سلامت روانی را به عنوان حالتی از بهزیستی که درآن فرد توانمندی خود را شناخته از آنها به نحو موثر و مولد استفاده کرده و برای اجتماع خویش مفید است تعریف میکند. به طور کلی بهداشت روانی ایجاد سلامت روان به وسیله پیشگیری از ابتلا به بیماریهای روانی، کنترل عوامل موثر بروز آن، تشخیص زودرس، پیشگیری از عوامل ناشی از برگشت بیماریهای روانی و ایجاد محیط سالم در برقراری روابط صحیح انسانی است (میلانی فرد، 1386).
با توجه به فراوانی کودکان عقب مانده ذهنی که هم بر جامعه و هم بر خانواده بار مالی و بخصوص بار عاطفی و روانی به دنبال دارند و از سوی دیگر این کودکان طبق اصل 130 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران دارایی حقوق هستند ازجمله اینکه دولت موظف است برای این کودکان در حد توان خدمات آموزش و رفاهی فراهم سازد. این در حالی است که یک کودک عقب مانده ذهنی در هر خانواده ای ساختار خانواده را تحت تاثیر قرار داده و سلامت روان اعضای بخصوص والدین را تحت الشعاع قرار می دهد بخصوص که کارکردهای روانشناختی خانواده را مختل می سازد که بهترین این کار کردها عبارتند از:
الف) ابراز کردن: والدین و تک تک فرزندان باید اجازه ابراز احساس افکار و نظرات داشته باشند.
ب) اتحاد: خانواده باید یک سیستم متحد و هماهنگ باشد.
ج) ساختار و سازمان: خانواده باید دارایی چارچوب، ساختار و سازمان باشد.
د) معنویت و مذهب: خانواده باید ارزشهای مذهبی خود را به اعضای عرضه بدارد.
و) کنترل: خانواده باید اعضای خود را کنترل نماید (آلن 1 2001).
هدف سلامت روان فقط منحصر به تشریح علل اختلالات رفتار نبوده بلکه هدف آن به وجود آمدن عواملی که مکمل زندگی سالم و نرمال باشد و نیز درمان اختلالات جزیی رفتار به منظور جلوگیری از وقوع بیماریهای شدید روانی و به طور کلی هدف سازمان روان پیشگیری است (شاملو 1382). وجود کودک معلول میتواند ضایعات واثرات جبران ناپذیری بروضعیت سلامت روانی و والدین داشته باشد و آدلر در نظام روانشناختی فردی بیان کرده است که احساس حقارت از طریق تجربه به قدرت شخصی بر انسان تسلط پیدا میکند با این وجود آغاز مفهوم منبع کنترل به عنوان یک سازه روان شناختی به دو دهه قبل بر میگردد (ادوارد1، 1977).
آموزشهای روان شناختی شامل آموزش مهارتهای زندگی و آموزش ابراز وجود درمانهای روان شناختی مانند رفتار درمانی و انواع فنون روان درمان و توان بخشی مانند مشکلات ادراکی و شناختی از جمله مداخلههای روان شناختی تلقی می شوند همچنین مداخلههای روان شناختی شامل هر گونه اقداماتی است که روان شناسان و مشاوران به منظور پیشگیری درمان و کاهش مشکلات روان شناختی افراد بکار می برند. هدف نهایی این مداخلهها کمک به افراد برای درک بهتر خود و جهان پیرامون، افزایش قابلیت و توانمندی سازگاری و ارتقای سلامت روانی است (یوسفی 1387).
به منظور کاهش مشکلات در رابطه با بروز نقایص جسمی و ذهنی معمولاً در هر جامعه به دو اقدام اساسی می پردازند: قدم اول سعی و کوشش هرچه بیشتر در امر پیشگیری از معلولیت و جلوگیری از بروز نقایص ذهنی و جسمی یا در اختیار گذاردن راه حلهای و رهنمود های لازم ازطریق کتب و مقالات و برنامه های رادیویی، تلویزیونی و غیره بر جامعه و سازمانهای ذیصلاح تا درصد بروز اینگونه عوارض را تا حد امکان کاهش دهند. اقدام اساسی دوم ایجاد امکانات لازم رفاهی و توانبخش مناسب جهت ارائه خدمات به کودکان معلول خانواده آنهاست.
از آنجا که وجود کودک معلول زمینه ای برای برای تغییر رفتار اعضای خانواده فراهم می کند، داشتن کودکی معلول در حکم ضربه روانی قابل توجه، موجب بروز احساسات و عکس العمل های متضاد و تشدید نیازهای و ایجاد نیازهای جدید، نگرشهای متفاوت و رفتارهای مختلف می شود وبهداشت روانی، تعامل روانی، اجتماعی و روابط والدین، کودک را تحت تاثیر قرار می دهد.
یکی از مفاهیم اصلی مدل سلامت بهزیستی است. مدل سلامت سه نوع بهزیستی هیجانی، بهزیستی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی را با هم ترکیب کرده ومفهوم جامع و کامل از بهزیستی را هم که جنبه عاطفی (بهزیستی هیجانی) و هم جنبه کاربردی (بهزیستی روانشناختی و اجتماعی) سلامت روانی را در بر می گیرد به وجود آورده اند. سلامت روانی دارای 13 نشانه است که 2 نشانه مرتبط با بهزیستی هیجانی 5 نشانه مرتبط با بهزیستی اجتماعی و 6 نشانه مرتبط با بهزیستی روانشناختی است. بهزیستی روانشناختی به معنای قابلیت یافتن تمام استعدادهای فرد است. ودارای مولفه های 1- خودمختاری (احساس شایستگی و توانایی در مدیریت محیط پیرامون فرد و...) 2- رشد شخصی (داشتن رشد مداوم و...) 3- روابط مثبت با دیگران (داشتن روابط گرم و...) 4- هدفمندی در زندگی (داشتن هدف در زندگی) 5-پذیرش خود (داشتن نگرش مثبت نسبت به خود و...) 6- تسلط بر محیط (توانایی انتخاب و ایجاد محیطی مناسب و...) می باشد. همچنین والدینی که دارایی سبک های هویت بالایی می باشند سلامت روانی بهتر بهزیستی روانشناختی بهتری نسبت به والدینی دارند که دارای سبک های هویت پایین می باشد. با توجه به مطالعات در ایران و این که در استان سیستان و بلوچستان مشابه این تحقیق انجام نگرفته لذا لزوم انجام چنین تحقیقی در استان ضروری به نظر می رسد و خصوصاً در آینده نیز می توان از نتایج این تحقیق نیز در مراکز مشاوره، آموزشگاههای استثنایی و مدارس عادی، سازمان بهزیستی، کلینیک های سلامت روان جهت خدمت رسانی استفاده کرد. با توجه به موضوع تحقیق، سئوال اصلی تحقیق را چنین طرح می کنیم: آیا بین بهزیستی روانشناختی با سبک های هویت و سلامت روانی در والدین کودکان عادی و مرزی رابطه ای وجود دارد؟
قیمت: 48,500 تومان