قابل ارائه برای مقاطع کاردانی و کارشناسی رشته های روانشناسی و علوم تربیتی
فهرست مطالب: مقدمه تاریخچه عقب مانده ذهنی رویدادهای مهم در رابطه توجه به عقب مانده های ذهنی کودکان استثنایی تعریف کودک استثنایی طبقه بندی کودکان و نوجوانان استثنایی هوش علل عقب ماندگی عقب ماندگی بعلت حوادث زایمانی و دوره بعد از زایمان عواملی که بعد از تولد اهمیت بیشتری دارند عقب ماندگی بعلت عوامل محیطی، اجتماعی و فرهنگی عوامل قطعی مؤثر در رشد هوش گروه بندی عقب ماندگی از نظر آموزشی، تربیتی و درمانی ازدواج در میان نوجوانان مبتلا به نارسایی های عاطفی و عقلی فواید چنین ازدواج هایی زیان های چنین ازدواج هایی پیام های بهداشتی مقدمه:
عقب ماندگی ذهنی یا به اصطلاح دیگر نارسایی رشد قوای ذهنی موضوع تازه و جدیدی نیست بلکه در هر دوره و زمان افرادی در اجتماع وجود داشته اند که از نظر فعالیت های ذهنی در حد طبیعی نبوده اند. اجتماع برای مصلحت، تعجب یا سالم سازی، بعضی از این افراد را تحمل می کرد عده ای را محبوس می ساخت و دسته ای را به مرگ محکوم می نمود. پنیل که به حق باید او را بنیانگذار روانپزشکی جدید نامید اولین کسی بود که به دل جویی بیماران پرداخت و برای آنان برنامه های تفریح و گردش در نظر گرفت. او بیماران روانی را به ۴ دسته تقسیم کرد:
۱- ملانکولی یا مالیخولیا ۲- مانی یا جنون شور و شوق ۳- جنون ۴- عقب ماندگی ذهنی
بعد از پنیل، یک پزشک فرانسوی بنام ایتارد به تربیت کودکی وحشی پرداخت که در جنگل های«آویرون» فرانسه پیدا شد. کودک عقب ماندگی بسیار عمیقی داشت ایتارد تربیت کودک را بعهده گرفت و کوشش های زیادی در این زمینه مبذول داشت تا موفق به پیدایش راه جدیدی در نحوه آموزش و پرورش افراد عادی عقب مانده و حتی معلولین گردید.
و ادامه مقدمه...
مقدمه:
سلامت روانی به نحوه تفکر، احساس و عمل اشخاص بستگی دارد. به طور کلی افرادی که از سلامت روانی برخوردار هستند، نسبت به زندگی نگرش مثبت دارند. آماده برخورد با مشکلات زندگی هستند. در مورد خود و دیگران احساس خوبی دارند. در محیط کار و روابطشان مسئولیت پذیر می باشند. زیرا وقتی از سلامت روانی برخوردار باشیم انتظار بهترین چیزها را در زندگی داریم و آماده برخورد با هر حادثه ای هستیم. ممکن است این سئوال در ذهن شما متبادر شود که چرا باید در مورد سلامت روانی بدانیم؟ بدون تأمل می توان گفت ما با آموختن ویژگی های سلامت روانی بهتر می توانیم به روح و روان متعادل و شاد دست یابیم. سلامت روانی در بسیاری از موارد مانند سلامت جسمی است و باید به آن توجه کافی داشت. بسیاری از مردم برخی اوقات احساس افسردگی می کنند همان طور که بسیاری از آن ها دچار سرماخوردگی می شوند. از همین رو، نمی توان از همه ناراحتی های روحی جلوگیری کرد، همان طور که از بروز همه بیماری های جسمی نیز نمی توان ایمن بود. سلامت روانی و جسمی هر دو برای خوشبختی انسان ضروری اند. رسیدن به سلامت روانی به هیچ وجه تصادفی نیست، نیل به این هدف با صرف زمان و زحمت محقق می شود. همچنین نباید فراموش کرد که اعتماد به نفس، کلید سلامت روانی است. وقتی که اعتماد به نفس بالا باشد از زندگی رضایت دارید، هدف های زندگی را مشخص می کنید و به آنها می رسید، برای حل مشکلات به خود اتکا می کنید، روابط سالم و قوی ایجاد می نمائید، ناملایمات و پستی و بلندی های زندگی را می پذیرید. بر عکس هنگامی که اعتماد به نفس پایین باشد احساس می کنید زندگی از کنترل شما خارج شده است و استرس برایتان طااقت فرساست. درانتظارشکست هستیدونهایتاًشکست می خورید و از مشکلات زندگی فرار می نمائید. برای رسیدن به تعادل روحی می توانید" اعتمادبه نفس " خود را بسازید. راه صد ساله را در یک شب نمی توان پیمود ولی شما با پشتکار می توانید به نتیجه برسید. برای این منظور تمایل به پیشرفت داشته باشید
چکیده
دموکراسی از یکسو به عنوان یک مورد معیوب شناخته شده است و از سویی دیگر سیستمی مطلوب برای حکومت است که بیش از اندازه متکی به اعتماد مردم هست و بنابراین دیدگاه های مردم در آن اهمیت اساسی دارد. از اینرو اگر دموکراسی می خواهد به صورت موفق کار کند نیاز هست که این دیدگاهها به خوبی و بر اساس آگاهی شکل گیرد. عقاید پیشینیان، تلویزیون، و چاپی ها به طور معمول موضوعات را تحریف می کنند و مواردی مانند جرایم و پناهندگی را ساده بیان می کنند. اطلاعات معتبر موجود به فراوانی وجود دارند، مسأله این هست که اکثر افراد از نظر هوشی یا روانی آمادگی دستیابی به اطلاعات مطلوب را از لحاظ تشخیص بین اطلاعات خوب و بد ندارند. توسعه چنان ویژگی هایی وظیفه سیستم آموزشی هست، برنامه ها برای دادن اطلاعات، کافی نیستند، کتابخانه ها به عنوان منابع و کانال های اطلاعاتی عناصر ضروری در فراهم آوردن دامنه وسیعی از دانش و عقاید هستند.
این مقاله به طور وسیعی مبتنی بر موقعیت پادشاه انگلیس در زمان حاضر است. مشابهت هایی در کشورهای دیگر نیز وجود دارد اما موقعیت کشور انگلیس برای من بهتر شناخته شده است. مقاله همچنین بعضی از علایق شخصی من و موارد مربوطه را منعکس می کند و از زاویه ای به دموکراسی نزدیک می شود. به عبارت دیگر تأکید بر این است که در یک دموکراسی مؤثر نیاز به تشخیص وسیعی از اطلاعات قابل اطمینان برای مردمی هست که می توانند از آن استفاده کنند.
کلیدواژه: دموکراسی، اطلاعات، رسانه، چند رسانه ای، روزنامه ها
درباره شناخت عوامل موثر در بروز ناهنجاری های اخلاقی، ابتدا آن را بر دو شاخه علل داخل خانواده و دیگری علل خارج از خانواده دسته بندی می کنیم. در این نوشتار عمدتاً به علل خارج از خانواده پرداخته و سایر علل را به محل دیگر وا می گذاریم. اخلاق و شخصیت رابطه تنگاتنگی دارد. شخصیت آدمی عبارت است از «مجموع فعالیت های روانی، احساسات، افکار، عواطف و رفتار و کردار او که نمودار و ترجمان آن فعالیت ها هستند. » این شخصیت در تعامل با اطراف خود دست خوش تغییراتی می شود. و این تغییرات اجتناب ناپذیر است. از ویژگی های مهم انسان «تحول و تطور پذیری» و «قابلیت شکل گیری های گوناگون شخصیت است» انسان به گونه ای آفریده شده است که می تواند با آگاهی و آزادی در محدوده ای نسبتاً گسترده راه خود را بر گزیند و در همان راه منتخب خود، «شخصیت» و هویت فکری، اخلاقی و فرهنگی خویش را شکل بخشد اگر تکامل پذیری و قابلیت تغییر در طبیعت و گوهر وجود انسان نبود، علم اخلاق و سایرعلوم تربیتی نیز متصور نبود. بیشترین تاثیر پذیری انسان در زمان نوجوانی است. پس از دوره نوجوانی، مرحله جوانی است که در این دوران نیز تأثیرات مثبت و منفی بر اخلاق، بسیار مهم و قابل اهمیت است. علّت اصلی در آسیب پذیری این دو مرحله یکی غلبه احساسات بر وجود فرد، و دیگری محدودیت تجربه است. در این دوره احساسات مالک اصلی آدمی شمرده شده و با تمام قدرت انسان را مسخّر خود می نماید. از سوی دیگر، فقدان تجربیات اجتماعی موجب می شود که این گروه سنی نتواند معادلات پیچیده محیط ارتباطی خود را بدقت ارزیابی کند.
دسته: علوم انسانی
حجم فایل: 102 کیلوبایت
تعداد صفحه: 16
مسئله ازدواج و زناشویی از جمله مسائل مهم حیات بشر در طول تاریخ بوده و هست. به همین خاطر، این مسئله، علاوه بر ادیان و مذاهب، مورد توجه حوزه های علمی مختلف چون جامعه شناسی، حقوق، اقتصاد، روانشناسی، فلسفه و... بوده است. خانواده به عنوان یکی ازنهادهای مهم جامعه، درصورت هرگونه تغییر و تحول در جامعه، بالطبع تغییراتی در این نهاد نیز ایجاد خواهد شد. افزایش سن ازدواج دختران و بروز پدیده تجرد قطعی در بین آنان، از زمره این تحولات است که در نتیجه تغییرات کلان در سطح جامعه حادث می شود. سن ازدواج در اغلب کشورهای درحال توسعه، روندی صعودی دارد و آمارها نشان میدهد در چند دهه اخیر به طور مرتب با نوسانات جزیی افزایش یافته است. در حال حاضر دختران تمایل کمی به ازدواج دارند و به دلیل نبود شرایط برای ازدواج به این امر روی نیاورده و از ازدواج دوری کرده و ترجیح می دهند که مجرد و در خانه پدر و مادر خود بمانند حال در این راستا والدین ناراضی بوده و نگران آینده فرزندان خود می باشند. بررسی سن ازدواج جوانان ایرانی در چند دهه اخیر، روندی صعودی را نشان میدهد در حالی که سن ازدواج در سال 1354 حدود 25 سالگی بود، پس از چند دهه افزایش (بجز سال 1365) در سالهای اخیر برای پسران به 28 و دختران به 24 رسیده است. البته آمارهای متفاوتی در این باره ارائه میشود و طبق اعلام مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، سن ازدواج برای پسران 29 و دختران 28 است. این اعداد و ارقام هر چه که باشد، از بالا بودن نامعقول سن تاهل خبر میدهد که بالطبع از جنبههای مختلف و به صورت پردامنه به آسیبزایی در جامعه عرفپسند و هنجارطلب میپردازد. هدف از این تحقیق بررسی دلایل افزایش سن ازدواج و عوارض ناشی از آن که بهمراتب گسترده محسوب میشود و ارائه برخی راهکارهای احتمالی برای بهبود وضعیت افزایش سن ازدواج می باشد. در گذشته فرد به هنگام ازدواج بیشتر پایبند ملاحظات اقتصادى و اجتماعى بود ولى امروزه، علیرغم توجه روزافزون به اینگونه موارد، بیشتر طالب همسرى است که با او هماهنگى فکرى و روحى داشته باشد و از نظر امور ذهنى و معنوى با وى همسانى داشته باشد. این مسإله در انتخاب همسر اثر گذاشته و انتخاب را مشکلتر و درنتیجه سن ازدواج را عقب تر مى برد. عدم اقدام به ازدواج در سنین مقرر و عرفی نه تنها موجب پیدایش مشکلات عدیده می گردد بلکه عوارض روحی و روانی را نیز به دنبال دارد. جامعه ای که ما در آن زندگی می کنیم، بیشتر جمعیت آن را جوانان تشکیل می دهند. در حال حاضر جوانان با مسائل مختلفی روبه رو هستند. مسائل و مشکلاتی که جوانان را احاطه کرده است باعث شده سن ازدواج در کشور افزایش یابد واین زنگ خطری برای خانواده ها ودولت است، که هر چه زودتر باید جلوی این مشکل به ظاهر سطحی اما در باطن بسیارخطرناک می باش را بگیرند. پدیده ی اجتماعی تأخیر در سن ازدواج، هم کارکردهای مناسب و هم نامناسب دارد. به اعتقاد کارشناسان اجتماعی، پیامد مناسب در بالارفتن سن ازدواج به ویژه در دختران این است که آنان با فرصت بیشتری به ا دامه ی تحصیلات دانشگاهی پرداخته و به اشتغال در بیرون از خانه بپردازند و در عرصه های زندگی اجتماعی، توانایی های خود را بیش از گذشته بروز دهند. اما باید توجه داشت که این نتیجه مثبت آن قدر چشمگیر و اساسی نیست که بتواند تبعات منفی فراوان ناشی از افزایش سن ازدواج را توصیه نماید. با توجه به کوتاه و زودرس شدن سن بلوغ جنسی در جامعه، شکاف و طولانی شدن آن و عدم تأمین نیازهای روحی و جسمی جوانان با مشکلات روحی، روانی و نابهنجاری های اجتماعی را به وجود آورده و ایجاد بحران های شخصیتی – اجتماعی می نماید. از جمله ی این نابهنجاری ها گرایش به ارتباطات غیر متعارف دختر و پسر، افسردگی و اختلالات جنسی است. تاخیر در سن ازدواج می تواند تبعات اجتماعی زیادی به همراه داشته باشد.
قیمت: 35,000 تومان