چکیده
شصت سال پیش، وی. او. کی، چالشی را برای اقتصاد دانان برای حل مسئله اصلی بودجه بندی، در مواجهه با منابع محدود مطرح کرد" که بر چه مبنایی می بایست مقدار x دلار را به فعالیت A به جای فعالیت B، اختصاص داده شود؟ او همچنان مطرح کرده است که راه حل های مرتبط با این مسئله از طریق کاربرد نظریه اقتصاد یافت می شود. به هر حال او هشدار داد که، نظریه بودجه بندی هالی گریل- که به عنوان نظریه غالب تخصیص منابع می باشد که عملا می تواند بکار گرفته شود- احتمالا بر اساس ابهامات بوده زیرا مسئله تطبیق نیازهای رقابتی بین منافع و اهداف سیاسی مختلف، ضرورتا به عنوان یک مسئله سیاسی می باشد. در صورتی که این رشته بررسی ها شکست بخورد، کی، اظهار می کبند که این راه حل ها می بایست از طریق درک بهتری از مقررات سازمانی حاصل شود که از طریق آن تصمیم گیری برای اختصاص منابع انجام می گیرد، که مستلزم تجزیه و تحلیل جامع و دقیق فرایند بودجه می باشد.
نتیجه گیری
در نهایت سیاست گذاران باید مشخص کنند که چه مقدار هزینه های عمومی می بایست برای هدف توزیع مجدد صرف شده و چگونه این منابع می بایست درون جامعه توزیع گردند. متاسفانه نظریات اقتصادی دستورالعمل های کمی را در ارتباط با این مسئله ارائه داده زیرا هیچ نوع توافقی در ارتباط با سطح بهینه یا توزیع عادلانه درآمد و دارایی وجود ندارد. این مسئله می بایست در در حیطه سیاسی حل شود. این موارد نیازمند این می باشد که سیاست گذاران تا جدی به قضاوت بپردازند که مالیات پردازان آماده پرداخت هزینه های توزیع مجدد باشند. در حالی که رای دهندگان سیاست های بازتوزیع به ویژه مواردی که به دنبال کاهش چشمگیر نابرابری و فقر می باشد، تایید می کنند، آن ها به دنبال کسب منفعت از خدمات و انتقال سرمایه از طریق مالیات ها می باشند. در تامین این اهداف متناقض، گرایشی در بین سیاست گذاران برای گسترده کردن محدوده کسب منفعت برای نمونه ترجیح دادن جنبه عرضه نسبت به کمک های بلاعوض در جنبه تقاضا، وجود دارد- به شکلی که برنامه ها از هدفمندی محدود به هدفمندی گسترده به پیش رفته و تاثیر بازتوزیع را کاهش دهند. مشخصا مراحل سیاسی نقش مهمی را در تعیین نه تنها محدوده باز توزیع، بلکه ابزاری که توسط آن این بازتوزیع حاصل می گردد، دارد.
خلاصه
ما الگوی قیمت گزاری دارایی سرمایه ای را برای بررسی تأثیر سرمایه گذاری های شرکت ها متناسب با موجودی نقدی دربازده سهام با فرض بر اینکه موجودی نقدی کمتر از هزینه های رویداد مالی باشد، به کار می بریم. ما پی می بریم که مجموع دارایی های شبیه سازی شده بر مبنای سرمایه گذاری ها، متناسب با سرمایه غیرنقدی و بر مبنای سرمایه گذاری ها متناسب با سرمایه نقدی به خاطر آزمودن مجموع دارایی های متعدد، قمیت گذاری شده اند. به طور متوسط، شتاب سهام ها و افزایش قیمت سهام ها نسبت به فاکتوری که با استفاده از سرمایه گذاری متناسب با وجه نقد ساخته شده اند، حساس تر هستند.
مقدمه
به مدلهای قمیت گزاری دارایی سرمایه ای که بازده سهام را نسبت به بازده بودجه بندی سرمایه (سرمایه بودجه بندی شده) ، برابر فرض کرده اند، در ادبیات مالی توجه قابل ملاحظه ای شده است. با توجه به جریان نقدی آتی مورد انتظار، سرمایه گذاری ها و بازده های آتی سهام، باید به طور منفی با گذشت زمان با هم در نوسان باشند، زیرا هنگامی که نرخ قیمت افت می کند، نرخ بهرهۀ پیشنهادی در سرمایه گذاری هم افت می کند و در نتیجه، شرکت ها، سرمایه گذاری خود را افزایش می دهند. مفهوم تعیین قیمت دارایی مقطعی، این است که فاکتور سرمایه گذاری ساخته می شود. ما در الگوی تعیین قیمت دارایی مقطعی نشان می دهیم که بازده سهام نه تنها توسط بودجه بندی سرمایه شرکت ها و بهره وری آتی به گردش درمی آید، بلکه، با تصمیم گیری های آنان در زمینۀ موجودی نقدی هم گردش می کند.
در الگوی ما، شرکت ها برای حفظ وجه نقدی، سه دلیل ارائه می دهند و تمام این دلایل، با هزینه های رویداد مالی مرتبط هستند (کنیز، 1936، بامول 1952، میلر راُور 1966) ، دلیل اول: حفظ وجه نقدی از تبدیل دارایی های مشهود یا دارایی های مالی با هزینه های ثابت و متغییر به وجه نقد، جلوگیری می کند.
چکیده
ما الگوی قیمت گزاری دارایی سرمایه ای را برای بررسی تأثیر سرمایه گذاری های شرکت ها متناسب با موجودی نقدی دربازده سهام با فرض بر اینکه موجودی نقدی کمتر از هزینه های رویداد مالی باشد، به کار می بریم. ما پی می بریم که مجموع دارایی های شبیه سازی شده بر مبنای سرمایه گذاری ها، متناسب با سرمایه غیرنقدی و بر مبنای سرمایه گذاری ها متناسب با سرمایه نقدی به خاطر آزمودن مجموع دارایی های متعدد، قمیت گذاری شده اند. به طور متوسط، شتاب سهام ها و افزایش قیمت سهام ها نسبت به فاکتوری که با استفاده از سرمایه گذاری متناسب با وجه نقد ساخته شده اند، حساس تر هستند.
مقدمه
به مدلهای قمیت گزاری دارایی سرمایه ای که بازده سهام را نسبت به بازده بودجه بندی سرمایه (سرمایه بودجه بندی شده) ، برابر فرض کرده اند، در ادبیات مالی توجه قابل ملاحظه ای شده است. با توجه به جریان نقدی آتی مورد انتظار، سرمایه گذاری ها و بازده های آتی سهام، باید به طور منفی با گذشت زمان با هم در نوسان باشند، زیرا هنگامی که نرخ قیمت افت می کند، نرخ بهرهۀ پیشنهادی در سرمایه گذاری هم افت می کند و در نتیجه، شرکت ها، سرمایه گذاری خود را افزایش می دهند. مفهوم تعیین قیمت دارایی مقطعی، این است که فاکتور سرمایه گذاری ساخته می شود. ما در الگوی تعیین قیمت دارایی مقطعی نشان می دهیم که بازده سهام نه تنها توسط بودجه بندی سرمایه شرکت ها و بهره وری آتی به گردش درمی آید، بلکه، با تصمیم گیری های آنان در زمینه موجودی نقدی هم گردش می کند. در الگوی ما، شرکت ها برای حفظ وجه نقدی، سه دلیل ارائه می دهند و تمام این دلایل، با هزینه های رویداد مالی مرتبط هستند (کنیز، 1936، بامول 1952، میلر راُور 1966) ، دلیل اول: حفظ وجه نقدی از تبدیل دارایی های مشهود یا دارایی های مالی با هزینه های ثابت و متغییر به وجه نقد، جلوگیری می کند.
دسته: کامپیوتر
حجم فایل: 2211 کیلوبایت
تعداد صفحه: 36
. نام مورد استفاده جاری
بودجه بندی یک طرح
4-1. شرح مختصر
در این قسمت استانداری یک نامه به رئیس میفرستد ورئیس برای اطلاع از مقدار بودجه از مسئول خزانه درخواست کمک میکند. وخزانه دار با استفاده از گزارش طرح و بودجه موجود نتیجه را به رئیس و اعضاء اعلام کرده و رئیس با رای اعضاء تشخیص میدهد که آیا طرح مورد نظر باید تصویب شود یا نه.
2. کارایی مورد نظر
قبل از اینکه پروژه ها ی موجود عملی شود مقدار بودجه مشخص میشود و باعث می شود که کارها نا تمام نشود.
3. گردش کار
3-1. گردش اصلی
اکتور
سیستم جاری
1. استانداری درخواست بودجه بندی یک طرح رامیکند.
2. رئیس از خزانه دار تقاضای رسیدگی بودجه را میکند.
3. خزانه دار با بررسی ومشاهده بودجه موجود و گزارش طرح به رئیس اعلام نتیجه میکند.
4. رئیس بودجه تصویب شده برای طرح را به نائب رئیس اعلام میکند.
5. رئیس تقاضای بروز رسانی بودجه را به خزانه داری میکند.
6. خزانه دار پرونده بودجه موجود را بروز میکند.
. 7. منشی گزارش جلسه را ثبت میکند.
3-2. موارد استثنایی:
4. اگر بودجه مذکور کافی نباشد و بنابراین اجرای طرح توسط رئیس تایید نشود آنگاه طرح به لیست طرحهای اجرانشده اضافه می گردد تا درموقع مناسب درمورداجرای آن تصمیم گیری شود.
4. نیازهای کیفی:
خزانه دار باید ظرف مدت 3 روز پس از دریافت تقاضا ازسوی رئیس مبنی بر بررسی و تعیین بودجه باید نتیجه را اعلام نماید. (12)
قیمت: 4,000 تومان
مهندس برنامه ریز نگهداری و تعمیرات
می تواند یا بصورت تمام وقت و یا بصورت قراردادی (از طریق یکی از مهندسان مشاور) با کارخانه همکاری نماید. در هر حال او باید قادر به انجام امور زیر باشد:
۱. استخراج برنامه های زمانبندی نگهداری از دفترچه های راهنمای ارائه شده توسط فروشنده جهت پایه گذاری برنامه های زمانبندی اصلی.
۲. تهیه سایر اطلاعات فنی لازم، جهت تکمیل برنامه زمانبندی.
۳. تعیین فعالیت های روزانه، هفتگی و سایر فعالیت های لازم جهت نگهداری و تعمیرات ماشین، مبتنی بر تجربیات شخصی و نیز براساس مطالعه ماشین و بررسی مشخصات و نقشه های فنی مربوطه.
مهندسان برنامه ریز اغلب از مهندسان با سابقه کارخانه می باشند که به همین منظور نیز آموزش داده شده اند.
در این بخش پیرامون روش های مناسب برنامه ریزی و مطالعه کار برای نگهداری و تعمیرات بحث خواهد شد. به دنبال آن نیز راه هایی جهت بهبود شرایط و نگهداری و تعمیرات پیشنهاد می شود.
بهبود نگهداری و تعمیرات
با توجه به بالا رفتن هزینه ها و لزوم افزایش بودجه سالیانه با یک نرخ منظم (۱۰% یا بیشتر) مدیر نگهداری و تعمیرات باید به فکر یافتن روش های مناسبتر انجام کار، برنامه ریزی دقیق تر، استفاده مؤثرتر از نیروی انسانی و مواد باشد. از آنجا که در ابتدا ممکن است با مبلغ پیشنهادی جهت تعیین بودجه آتی مخالفت شود، بهتر است اینگونه درخواست ها از سوی مدیران رده پائین به بالاتر صورت پذیرد. زیرا در غیر این صورت ممکن است بودجه ای که بدین منظور در نظر گرفته می شود بصورت تخمینی و بدون بررسی بوده و یا حداکثر در مقایسه با بودجه در نظر گرفته برای بهبود سایر بخش ها تعیین گردد. در ضمن مدیر نگهداری و تعمیرات می تواند با استفاده از بودجه های جذب نشده و جابجائی آنها (از بودجه ای به بودجه دیگر) ”پروژه های بهبود“ متعددی را امتحان کند و به این وسیله با کسب تجربه برای بودجه بندی آینده ارقام مناسبتری را درخواست نماید.