خلاصه
در سال های اخیر افراد زیادی از اصول سنتی پذیرفته شده تحقق، تطابق و تخصیص انتقاد کرده اند. به علاوه پروژه عملکرد گزارشگری در هیات تدوین استانداردهای بین المللی (IASB) متمایل به تعویض مفهوم فعلی سود خالص به نفع مفهوم جدید سود جامع با منع بازگردانی سایر سودهای جامع جانشین است.
از سوی دیگر، سودمندی و مربوط بودن سود خالص به طور مکرر در تحقیقات تجربی ثابت شده است. به نظر می رسد حسابداران لزوما در چرخه دانشگاهی دانش عمومی را به طور صحیح یاد نمی گیرند. این موضوع یکی از انگیزه های این مقاله برای بازبینی شواهد تجربی مربوط بودن سود خالص است.
این مقاله یک بررسی مجدد برای تایید مفهوم سود خالص از طریق مقایسه آن با مفاهیم مشابه (که رابطه نزدیکی با سود خالص دارند) انجام می دهد. این بررسی شامل 2 قسمت است. قسمت اول در بخش 2 با تمرکز بر تخصیص حسابداری، جریان های نقدی را با سود خالص مقایسه می کند. این مقایسه بر علت وجودی اندازه گیری سود با تخصیص جریان های نقدی تاکید دارد. قسمت دوم در بخش 3 به مقایسه سود جامع را با سود خالص با تمرکز بر تفاوت های این دو (برای مثال سایر سودهای جامع) می پردازد. اگر چه به طور غیر مستقیم اما این مقاله معنای اصلی سود خالص را با تفکیک سایر سودهای جامع از آن بررسی می کند.
با مروری بر این مقاله می توان به نتایج زیر دست یافت. اولا اگر چه تعهدات به خاطر تحت تاثیر قرار گرفتن به وسیله اختیارات مدیریت مورد انتقاد واقع می شوند، اما آنها منابع اطلاعاتی با ارزشی برای سرمایه گذاران به شمار می رود. این یک تئوری دانشگاهی پذیرفته شده متداول است که از طریق مقایسه میان ارزش مربوط سود و وجه نقد مکررا تایید شده است. دوما ما نتوانستیم شواهدی مبنی بر اینکه سایر سودها جامع دارای ارزش مربوط باشند، پیدا کنیم. اگر چه برای پاسخ نیازهای اطلاعاتی حسابداران و تحلیل گران مورد انتظارات در مجموع سود خالص به دست آمده بر اساس تحقق، تطابق و تخصیص سودمندی بیشتری در مقایسه با جریان های نقدی و سود جامع دارد.
کلمات کلیدی: درآمد خالص، اقلام تعهدی، درآمد، وجوه در گردش، سود جامع، رابطه ارزش
عشق، مفهومی که در بین عام وخاص مطرح است و کلمه ای است که گوشها بدان آشناست ولی با این وجود، یکی از نا آشناترین مفاهیم است که در جامعه در بین اقشار متفاوت رایج است. مفهومی است که آنرا از اوج عزت تا حد ذلت نیز می شناسند، مرز و حد مشخص و بینشی معقول برای شناخت عشق بسیار کمرنگ است بطوریکه گاها تناقض هایی نیز در شناخت عوام و خواص دیده می شود. اکثر تفاوت ها در دریافت مفهوم عشق، بر می گردد به فرهنگ، تجربه های شخصی و گروهی، نوع قالبهای فکری و به وسعت اندیشیدن فرد. در جامعه ای که فرهنگی عقب مانده و مجهور دارد، مفهوم عشق نیز مطابق است با فرهنگشان، عشق را خیلی ظاهری می نگرند و گاها پَست. در این نوع فرهنگ ها که قالب های فکری بیشتر موروثی و تحجیر شده است نمی توانند بیشتر از قالب بندی فکریشان بیاندیشند و درک کنند و این مفهوم عمیق را دچار ظواهر بی ارزش و کم معنی می کنند. تجربه های ناگوار نیز دیدی تک جانبه به افراد تحمیل می کند.
مقدمه
حسابرسى به مفهوم اعم کلمه عبارت از هرگونه رسیدگى است که به منظور تائید یا اظهارنظر نسبت به درستى هرگونه مدارک و اسناد مالى توسط شخصى مستقل از تهیه کننده یا تهیه کنندگان آن مدارک و اسناد به عمل آید چنین رسیدگى علاوه بر تجزیه و تحلیل مدارک و اسناد موردنظر و تطبیق آنها با مستندات اولیه، طبعاً شامل پژوهش در اطراف چگونگى معاملاتى که اسناد و مدارک مذکور نشان دهندهٔ نتایج حاصله از آنها است و به طور کلى هرگونه اقدامى که براى نیل به هدف فوق لازم باشد نیز خواهد بود.
پشت این تعریف دنیاى حرفه اى گسترده اى وجود دارد. در سیستم اقتصادى امروز دنیا، انتقال و گزارش اطلاعات مالى و اقتصادى صحیح به مراکز تصمیم گیرى داراى اهمیتى شگرف است. یکى از خصوصیات این اقتصاد گسترده وجود سازمان هاى بزرگ دولتى و خصوصى است که با سرمایه هاى هنگفت و گاه بسیار هنگفت فعالیت هاى اقتصادى به خصوصى را در یک منطقه یا در سرتاسر کشور و یا حتى در اقصى نقاط جهان اداره مى کنند. براى مدیرانى که در رأس این سازمان هاى وسیع قرار دارند امکان نظارت بر تمام جزئیات کار در کارگاه ها و ادارات و شعب چنین مؤسسات بزرگى وجود ندارد. و بنابر این ناچار هستند داورى خود را نسبت به نیک و بد جریان امور، و همچنین تصمیماتى را که در رابطه با طرح ها و برنامه هاى آینده اتخاذ مى کنند، بر مبناء گزارش هاى مالى و اطلاعات دیگرى که از ناحیهٔ دستگاه و یا خارج از آن به دست آنها مى رسد بنیان نهند.
خلاصه
هدف این مقاله، آزمون پنج مفهوم کلیدی مدیریت استراتژیک: سازمان صنعتی (I/O) ، دیدگاه مبتنی بر منابع ((RBV، دیدگاه مبتنی بر دانش ((KBV، کارت امتیازی متوازن ((BSC و سرمایه فکری (IC) در بافت غیر انتفاعی است و تعیین اینکه کدام یک در بخش غیر انتفاعی کاربرد بیشتری دارد. طرح/ روش شناسی/ رویکرد: این مقاله، مفاهیم بالا را در محیط غیر انتفاعی منحصر بفرد مرور می کند.
یافته ها: مفهوم IC در بافت غیر انتفاعی در مقایسه با دیگر مفاهیم مدیریت استراتژیک، کارآمدتر است. IC یک منبع مهم است که سازمانهای غیر انتفاعی برای کسب مزیت استراتژیک پایدار نیازمند توسعه آن هستند.
محدودیت تحقیق/ پیامدها: این مقاله به تکمیل ادبیات نوظهوری کمک می کند که بیان می دارد مفهوم IC کارآمدترین مفهوم مدیریت استراتژیک در بخش های غیر انتفاعی است. آشنایی بیشتر با مفهوم IC در این بخش، بعنوان نتیجه این مقاله، احتمالا موجب انجام تحقیقات بیشتر توسط متخصصان و دانشگاهیان خواهد شد.
اصالت/ارزش: تحقیقات سیستماتیک کمتری در مورد قابلیت کاربرد مفهوم مدیریت استراتژیک در بافت غیر انتفاعی به وقوع پیوسته است. این مقاله به عنوان اولین تلاش برای پر کردن این شکاف موجود عمل می کند.
مقدمه
امروز سازمانهای غیر انتفاعی (NPOs) به طور عموم در یک محیط دارای رقابت بالا، فعالیت می کنند که مشخصه آنها تقاضای فزآینده از طرف جامعه، است. نیاز به مفاهیم مناسب مدیریت استراتژیک که قادر به هماهنگی با محیطهای منحصر به فرد غیرانتفاعی باشند به گونه وسیعی مورد پذیرش واقع شده است.
حوزه مدیریت استراتژیک در سه دهه اخیر، برجسته و چشمگیر شده است. بیشتر مفاهیم مدیریت استراتژیک، مانند: سازمان صنعتی (O/I) دیدگاه مبتنی بر منابع (RBV) دیدگاه مبتنی بر دانش (KBV) کارت امتیازی متوازن (BSC) و سرمایه فکری (IC) پا به عرصه ظهور گذاشته اند. به هر حال بر خلاف سایر مفاهیم استراتژیک، سرمایه فکری روی شاخصهای کیفی و غیرمالی برای دورنماهای استراتژیک آینده تاکید دارد و شاید بتواند با محیط منحصربه فردی که سازمانهای غیرانتفاعی درآن فعالیت می کنند، هماهنگ شود.
دسته: مدیریت
حجم فایل: 25 کیلوبایت
تعداد صفحه: 15
مقدمه
پیشرفتهای عظیم و شگفتآوری در علم و تکنولوژی، سازمانها را سخت متحول کرده است و این تغییر با سرعت فزایندهای ادامه خواهد داشت. در چنین شرایطی به سازمانهایی نیاز خواهیم داشت که در آنها تحولاتی آگاهانه و نوآوریهای مفید صورت گیرد. قبول تحول در دنیای کنونی یکی از بزرگترین عوامل دوام و بقای سازمانهاست. شدت و عمق این تغییرات به اندازهای است که نیاز به روشهای جدید و تکامل یافتهای برای مقابله، هماهنگی و تطبیق با آن را ایجاب مینماید. سازمانی که پاسخگوی نیاز در مقابل این تغییر و تحولات است به سازمان یادگیرنده معروف است (معصومعلی، 1379: 44) ریجینالد ریوانز (1983) اشاره میکند: 'یاد گیری در درون سازمان باید مساوی یا بیشتر از تغییرخارج از سازمان باشد در غیر این صورت سازمان می میرد' (مارکوارت، 1385: 2). از این جهت آنانکه زندگی سازمان و پویایی آنها و در نهایت حیات جامعه را خواستارند بایستی ضرورت تبدیل شدن به سازمانی یادگیرنده را درک نموده و در این مسیر گام بردارند. این مقاله بر آن است تا با بررسی نظرات برخی از محققین در مورد مفاهیم این نوع از سازمان و نیز تعدادی از عوامل موثر در آن به درک بهتری از سازمان یادگیرنده و مکانیزمهای ایجاد و توسعه آن و نیز ویژگی های خاص این گونه سازمانی دست یابد.
قیمت: 2,900 تومان