موضوع پایان نامه رشته های علوم تربیتی و روانشناسی:
بررسی نقش خانواده در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دیر آموز شهرستان مینودشت
چکیده:
عقب ماندگی ذهنی یا به اصطلاح دیگر نارسایی رشد قوای ذهنی موضوع تازه و جدیدی نیست بلکه در هر دوره و زمان افرادی در اجتماع وجود داشته اند که از نظر فعّالیت های ذهنی در حد طبیعی نبوده اند.
بخصوص از روزی که بشر زندگی اجتماعی را شروع کرده موضوع کسانی که به عللی قادر نبودند خود را با اجتماع هماهنگ سازند مطرح بوده است. اجتماع برای مصلحت، تعصب یا سالم سازی بعضی افراد را تحمل کرده، عده ای را محبوس می ساخت یا به مرگ محکوم می نمود.
از مجموعه مدارک به دست آمده چنین استنباط می شود که تا قرن هجدهم این افراد مورد توجه و لطف نبوده و حتی پزشکان از پذیرفتن درمان آنان خودداری می کردند. (میلانی نو، ۷ ص ۲۳) و زمانی تصور می شود بعضی بچه ها زرنگ و برخی تنبل هستند. همچنین تصور می شود که بچه های زرنگ پرتلاش هستند و دیگران چنین نیستند. هرچه آموزش و پرورش عمومی بیشتر گسترش می یابد این اشتباه مشخص تر می شود. صاحب نظران در آموزش و پرورش با سئوالاتی از این قبیل مواجه هستند که آیا افراد با توانایی های خاص متولد شده اند؟ آیا این توانائی ها را می توان در سال های اولیه زندگی سنجید تا شاید بتوان پیشرفت در آینده را قابل پیش بینی و برنامه ریزی کرد و یا آیا فقر در فرآیند رشد هوش تأثیر دارد؟ (فروغی ۱۳۷۳ ص ۳۱)
تفاوت های فردی دانش آموزان، که حاکی از وجود قضاوت در توانایی های آنان است، از مهمترین اصول و مواردی است که همیشه باید در آموزش و پرورش مورد توجه قرار گیرد. از جمله توانایی های متفاوت کودکان که موجب تفاوت عمده بین عملکرد آنان می شود، توانایی های شناختی و از جمله هوش است که میزان آن در همه افراد یکسان نیست، در نتیجه باید به آن توجه خاصی مبذول شود. زیرا نوع و سرعت آموزش باید با توانمندی های شناختی دانش آموزان هماهنگ شود.
فهرست مطالب:
دسته: روانشناسی
حجم فایل: 138 کیلوبایت
تعداد صفحه: 28
مقدمه
بیان مسئله
اهمیت و ضرورت مسئله
اهداف تحقیق
فرضیات تحقیق
روش تحقیق
تعریف علمی اصطلاحات
فصل دوم:
ادبیات و پیشینة تحقیق
فصل سوم:
تاریخچة جامعه آماری
جامعه آماری
نمونة آماری و حجم نمونه
شیوه و ابزار نمونه گیری
محدودیت های تحقیق
فصل چهارم:
خلاصه و نتیجه گیری
یکی از اصلی ترین ویژگی های تحصیل کرده مان، احساس ایفای نقش در فرآیندهای زندگی اجتماعی و سیاسی است. نگاه توده جامعه به قشر تحصیل کرده، نگاهی متفاوت بوده چرا که آنها گروه مرجع محسوب می شوند و بسیاری از مردم الگوی نقش خود را از میان تحصیل کردگان بر می گزینند. هر جامعه ای برای توسعه و پیشرفت خود نیازمند قشر تحصیل کرده است و در این چه آنها مؤثرند از سایر اقشار جامعه ایفای نقش می کنند، اما در تاریخ ایران تحصیل کردگان نقش های متفاوتی داشته اند، دسته ای از آنها در پی آن بودند تا جامعه ای ایرانی را به سمت توسعه حرکت دهند و در نقش یک فعال اجتماعی قرار گیرند، در این بین پاره ای از این دسته، با بومی کردن آموخته های خود، در مسیر توسعة ایران گام برداشتند و عده ای نیز می خواستند آنچه را که آموخته اند همان را در جامعه ایران پیاده نمایند اما دسته ای دیگر راهی متفاوت در پیش گرفتند، آنها که بیشتر تحصیل کردگانی بودند که سابقه ایلیاتی داشتند رهبری حرکت های سیاسی، اجتماعی را بر عهده گرفتند و با تشکیل گروه های فعال مخالف بودند و به حرکت های سیاسی مخالف رژیم پیوستند. رهبری حرکت های سیاسی در بسیاری از نقاط از جمله آذربایجان، کردستان، بلوچستان و... با همین تحصیل کردگان اصلی بود. جرقة بروز گرایش به سمت مرکز گریزی پس از سقوط رضاشاه از سوی تحصیل کردگانی بود که هنوز از وابستگی های اصلی دل نکنده بودند در همه ی این حرکت های سیاسی، نخبگان طایفه ای، منابع مالی و رفاهی را فراهم می کردند و تحصیل کردگان نیز پایه های فکری گرایش های قومی را تشکیل می دادند.
قیمت: 3,000 تومان
خلاصه
این مقاله به بررسی نقش اعتماد در اشتراک دانش در فعالیت های روزمره درون سازمان ها می پردازد. اعتماد از نقطه نظر روابط بین فردی و بین گروهی در زمینه های اشتراک دانش درون سازمان ها مورد بررسی قرار می گیرد. این مقاله تمرکزش را بر روی اشتراک دانش واقعی و اعتماد قرار می دهد. به نظر می رسد که اعتماد به عنوان یکی از اولویت اشتراک دانش بوده و همچنین برای متغیرهای دیگری که اشتراک دانش را تحت تاثیر قرار می دهند، ضروری می باشد. مدلی برای تحقیقات بیشتر مطرح و پیشنهاد می گردد.
اشتراک دانش و حس اعتماد به عنوان مفاهیمی هستند که توسط بسیاری از محققان مورد بررسی قرار گرفته است. به هر حال، تحقیقات پیشین معمولا تعریف قابل قبولی از آن ارائه نمی کند. با این وجود، به نظر می رسد مردم به وضوح تشخیص می دهند که چه وقت می توان به فردی اعتماد کرده و چه زمانی اطلاعات تقسیم می گردد. اگر ما نمونه ای از مصاحبه های انجام شده توسط روزنامه نگاران را مد نظر قرار دهیم، مفهوم اطلاعات محرمانه و غیرمحرمانه در آمریکای شمالی قابل درک می باشد. در اینجا فرد می تواند نقش هایی را مد نظر قرار دهد که حس اعتماد در روابطی که اطلاعات به اشتراک گذاشته می شود، ایفا می کند.
چکیده
طی چند سال گذشته بحث های فشرده ای درباره اهمیت مدیریتدانش در جامعه ما صورت گرفته است. مدیریت دانش به عنوان فاکتور مهم و ضروری برای بقای سازمان و حفظ توان رقابتی می باشد. برای قرار گرفتن در صف جلو، سازمان ها نیازمند ظرفیت خوبی برای حفظ، توسعه، ساماندهی، و بهکارگیری توانایی کارکنانشان می باشند. دانش و مدیریت دانش به عنوان مشخص مهم روزافزونی برای بقای سازمان می باشد. اکتشاف مدیریت دانش با توجه به محتوا، تعریف و دامنه آن در نظریه و عملکرد، استفاده و کاربرد آن و اشاره به بعضی از مسائل مرتبط به آن، در چنین مفهومی ضروری می باشد. سهم اصلی این مقااله در ارتباط با برسی پژوهش های گسترده در زمینه مدیریت دانش می باشد.
مقدمه
طی چند سال گذشته بحث های فشرده ای درباره اهمیت مدیریت دانش در جامعه ما سوئد صورت گرفته است. استادان و پژوهشگران از رشته های متفاوتی مانند جامعه شناسی، اقتصاد ، و علم مدیریت توافق دارند که تحولی رخ داده است «دانش» در کانون صحنه است. مدیریت دانش و مفاهیم استراتژی مرتبط به عنوان اجزاء مهم و ضروری برای سازمانها به منظور بقا و حفظ توان رقابتی ترویج می شوند. توجه به مدیریت دانش توسط مدیران ضروری شده است. برای بخش خصوصی و دولتی هردو، مدیریت دانش به عنوان پیش شرط بهره وری و انعطاف بیشتر محسوب می شود. نیروهای قدرتمندی درحال تجدید شکل دنیای اقتصاد و کسب و کار هستند و خیلی ها یک جابجایی بنیادین در فرآیندهای سازمان و استراتژی منابع انسانی را اعلام می دارند. نیروهای اولیه تغییر شامل جهانی شدن، درجه بالاتر پیچیدگی، تکنولوژی جدید، رقابت روزافزون، نیازهای درحال تغییر مشتری و ساختارهای درحال تغییر اقتصادی و سیاسی هستند. سازمان ها دریافته اند که مزیت های رقابتی تکنولوژی - پایه گذرا هستند و تنها مزیتهای رقابتی پایداری که دارند کارکنانشان هستند. این تحول باعث شیب دارترشدن منحنی های یادگیری گردیده زیرا سازمانها برای تطبیق سریع، پاسخگویی سریع تر و شکل دهی پیش نگرانه صنایع خود درحال تلاش مضاعف هستند.
طبقه بندی نظام های سیاسی
نظام های سیاسی برحسب معیارهای مختلفی قابل تقسیم بندی هستند. ارسطو به موضوع طبقه بندی انواع حکومت علاقه خاصی داشت. در این کار وی بر دو محور تکیه می کرد: یکی معیار شمار حکام و گروه حاکمه و دوم ویژگیهای اخلاقی نظام ها؛ از این حیث که در خدمت منافع خصوصی حکام یا مصالح عمومی باشند. با ترکیب این دو معیار سه نوع رژیم به دست می آید: حکومت های تک نفره خوب یا بد؛ یعنی مونارشی و جباریت؛ حکومتهای چند نفره خوب یا بد، یعنی اریستوکراسی و الیگارشی و حکومت های خوب یا بدی که دردست شمار کثیری از مردم باشد، یعنی پولیتئی و دموکراسی. همچنین به نظر ارسطو نظام های سیاسی یا قوانین اساسی به حسب روش سازماندهی به سه عنصر حکومت قابل طبقه بندی بودند. سه عنصر حکومت عبارتنداز: عنصر تصمیم گیری در سیاست داخلی و خارجی، عنصر اداری یعنی کل مناصب اجرایی حکومت و عنصر قضایی. عنصر اول وسوم معمولاً در اختیار حکام اصلی مثلاً پادشاه یاگروه حاکمه در الیگارشی هاست. اماعنصر دوم ممکن است مبتنی بر انتقال موروثی مناصب، انتخابی بودن آنها و یا قرعه کشی باشد. انتخابات بویژه در اریستوکراسیها معمول بود که بیش از رژیم های دیگر بر فضائل مدنی و سیاسی استوار بودند. روش قرعه کشی نیز در دموکراسیها معمول بود.
در قرون جدید علاوه بر معیار عددی، ملاک تفکیک و رابطه قوای حکومتی با یکدیگر در تقسیم بندی رژیم ها مورد توجه قرار گرفت. شارل لویی منتسکیو (17551689) نظریه پرداز فرانسوی در کتاب معروف خود روح القوانین استدلال کرد که طبقه بندی قدیمی رژیم های سیاسی به مونارشی، اریستوکراسی و دموکراسی رسا نیست، بلکه باید رژیم ها را به مونارشی، استبداد و جمهوری (چه دموکراسی و چه اریستوکراسی) طبقه بندی کرد. اساس این طبقه بندی را اصول هریک از آن نظام ها تشکیل می دهند که عبارتند از: افتخارجویی (مبنای مونارشی) ، ترس (اساس استبداد) و فضیلت مدنی (اساس جمهوری). همچنین به نظر منتسکیو حکومتهای معقول و معتدل آنهایی هستند که میان سه قوه مجریه، مقننه وقضائیه، تفکیک و توازن ایجاد کنند. هریک از قوا باید به وسیله نهادهای جداگانه ای اجرا شود و نماینده شأن اجتماعی خاصی باشد. اشراف باید برقدرت و اقدامات عامه مردم نظارت کنند و مردم نیز متقابلاً بر اشراف نظارت داشته باشند. به نظر منتسکیو حکومت مطلوب، حکومتی مرکب از عناصر سلطنتی، اشرافی و جمهوری بود، زیرا ویژگی اصلی چنین حکومتی، تفکیک قوا و نظارت آنها بریکدیگر است. در مباحث پیشنین از دو معیار برای تقسیم بندی انواع کلی نظام های سیاسی سخن گفتیم: یکی طبقه بندی آنها بر حسب غلبه یکی از وجوه اساسی دولت و دوم بر حسب نوع رابطه دولت با طبقات اجتماعی . با کاربرد این معیارها ویژگیهای بیشتری درباره انواع نظام های سیاسی شناخته می شود.