خلاصه
ما جهش یافته های مریستم شاخۀ مسطح (fsm) درگیاه برنج را جدا کردیم که رشد ناقص جوانه رانشان دادند ودرمرحلۀ رویش خشک شدند. از آنجائیکه اکثر گیاهان fsm دارای مریستم (بخشینه) های راسی شاخۀ کوچک و مسطح بودند (SAMها) ، ما نشان خواهیم داد که FSM برای حفظ کامل SAM لازم است. FSM یک ارتولوگ مفروض FASCIATA1 آرابیدوپسیس (FAS1) را رمزگذاری میکند که با زیرواحد p150 عامل 1اجتماع کروماتین (CAF-1) مطابقت دارد. FSM به صورت تکه تکه در سلولهای با تقسیم فعالانه نمایان میشود که نشان دهندۀ ارتباط محکم FSMبا مراحل چرخۀ سلول ویژه میباشد. هدف مضاعف در محل هیبریدشدگی لکه دار با ژنهای نشانگر چرخۀ سلول نشان داد که FSM عمدتا در مرحلۀ G1 بیان میشود. در fsm، بیان دو ژن نشانگر که مراحل S و G2 تا M را نشان میدهند، در SAM بهتر شد. علیرغم کاهش تعداد سلول ها در SAM، حاکی از آن است که مراحل S و G2 در fsm طولانی هستند. علاوه بر این، رویدادهای رشد در برگ های fsm در زمان کامل رخ میدهد. این نشان میدهد که تنظیم موقتی رشد، جدا از دورۀ چرخۀ سلول رخ میدهد. بر خلاف فنوتیپ خط دار (fascinated) Arabidopsis fas1، فنوتیپ fsm کاهش اندازۀ SAM رانشان داد. فنوتیپ های مخالف بین fsm و fas1 نشان میدهد که حفظ SAM بین برنج و آرابیدوپسیس به صورت متفاوت تنظیم میشود.
کلمات کلیدی: مریسم شاخه مسطح (Flattened shoot meristem) ، برنج، مریستم راسی، CAF-1، چرخۀ سلول، Fasciata1
مقدمه در گیاهان آلی، تمام اندام های بالای زمینی و زیرزمینی از مریستم (بخشینه) های راسی شاخه (SAMها) و مریستم (بخشینه) های راسی ریشه (RAM) تولید می شوند. این مریستم (بخشینه) ها قابلیت چندگانۀ pluripotency)) خود را حفظ می کنند و در سرتاسر مراحل تولید مثل و رویشی، مرتبا اندام و بافتهای جدید تولید میکنند. بنابراین، مکانیسم چگونگی حفظ کامل SAM اهمیت اساسی در بیولوژی گیاهی رشد و نمو دارد. ژن های متعددی که در حفظ SAM شرکت میکنند در آرابیدوپسیس شناخته شده اند. SHOOT MERISTEMLESS (STM) و WUSCHEL (WUS) از جهش یافته های آنها به همراه تشکیل و یا حفظ SAM برآمده شناسایی شدند (Barton و Poethig، 1993) و (Laux و همکاران، 1996). STM (لانگ و همکاران 1996) با KNOTTED1 ذرت (هاک و همکاران 1989) و OSH1 برنج (ماتسوکا و همکاران 1995) همولوگ (نظیر) میباشد.
خلاصه
چکیده
پویایی بالای محیط کسب و کار در صنعت بانکداری منجر به این مسئله شده است که چگونه می توان به حفظ و توسعه موقعیت رقابتی برتر پرداخت که به عنوان چالش مهمی برای مدیران، به ویژه برای بانک های دولتی، و پیش بینی به عنوان مهمترین ابزارها برای این چالش ها بوده، که به مدیران در سازمان های امروزی کمک کرده است. با وجود ضرورت این مسئله، در این مورد، تا به حال مطالعه خاصی انجام نشده است. این مطالعه که به عنوان پژوهش زمینه یاب کاربردی در ارتباط با روش های پژوهشی می باشد دارای مجریان، مربیان و فعالانی در صنعت بانکداری به عنوان جمعیت آماری می باشد. این بررسی تلاش کرده است تا به تطبیق فاکتورهای شامل در مزایای رقابتی بر مبنای مصاحبه هایی با 15 کارشناس در بانک سپه با بررسی فضای صنعتی پرداخته و سپس 188 کارشناس بانک سپه شناسایی شده، و از طریق مذاکرات پیوسته کلامی و غیرکلامی، 134 نفر از آن ها تمایل به مشارکت پیدا کرده اند. این مسئله باید عنوان شود که نمونه بررسی بر مبنای روش سنتی بوده که کارشناسان بر مبنای معرفی کارشناسان دیگر انتخاب شدند. با استفاده از نرم افزار تاپسیس و SPSS برای تست رتبه بندی، فاکتورهای محیطی صنعت بانکداری که عملکرد رقابتی بانک را تحت تاثیر قرار می دهد، شناسایی و الویت دهی شده است.
مقدمه
در طی چهار دهه گذشته، تحولات محیطی و فناوری با سرعت روزافزونی به عنوان بخش جدایی ناپذیر و مهم نظام بانکی تبدیل شده است. اگرچه توجه به تحولات در نظام بانکی از 40 سال گذشته در برنامه بوده است، با تحولات ایجاد شده در دو دهه گذشته، رشد روزافزونی در بررسی این تحولات را می توان مشاهده کرد. بر طبق به گفته مقامات نظام بانکی، صنعت بانکداری به عنوان محرک پویایی در اقتصاد می باشد. به شکل دیگر، فاکتورهای ذکر شده در ادامه، بانک ها را با چالش های مختلفی، در زمان حال و آینده روبرو می کند.
- بالا رفتن وسعت و پیچیدگی فعالیت ها
- افزایش رقابت
- تحولات سریع در محیط اقتصادی
- تحولات گسترده در فناوری و سیستم ها
- تحولات در قوانین دولتی و عوامل فرهنگی مرتبط به عملکرد این صنعت
به منظور رفع این چالش ها، مسیر طولانی پیش رو داریم، امید است که به همکاری کارشناسان در این حوزه، این مسیر با جدیت بیشتر و سریعتر طی شود. از طرف دیگر، با حضور بانک های خصوصی در شبکه بانکی کشور، صنعت بانکداری شاهد توسعه زیادی در حوزه رقابت در دهه های اخیر خواهد بود. در این مورد، بررسی و تقویت منابع داخلی و ساختار سازمانی به عنوان تنها راه ماندن در رقابت ها نبوده، و سازمان ها می بایست تقویت نیروی نظارتی شان را مد نظر قرار دهند.
خلاصه
خط مرز مارتنزیت بالای از نمودار شافلر برای فلزات جوش فولاد ضدزنگ را می توان به نمودار WRC-1992 جابجا کرد. با اینحال، اندازه گیری های مغناطیسی و آزمون ها خمیدگی لایۀ طولی فلزات جوش تطابق خوب و مفید با این مرز را نشان نمی دهد. بسیاری از ترکیبات رسوب اکی والان های کروم و نیکل کمتر از اکی والان مرز مارتنزیت جابجا شدۀ شافلر هچ گونه مارتنزیت رسوب شده را نشان نمی دهد و آزمون خمیدگی لایۀ طولی 2T را پشت سر می گذراند. براساس اندازه گیری های مغناطیسی و آزمون های خمیدگی تقریبا 100 ترکیب فلزی جوش که به صورت رسوبات قوسی غوطه ور تک عبور بر روی فولاد نرم ASTM A36 بدست آمد، مرز مارتنزیتی جدیدی برای افزودن به نمودار WRC-1992 پیشنهاد می شود. این مرز ترکیباتی که نسبت به مارتنزیت واکنش نشان نمی دهند و آزمون خمیدگی لایۀ طولی 2T را پشت سر می گذرانند را از ترکیباتی که وجود مارتنزیت رسوب شده را نشان می دهند و در آزمون خمیدگی شکست می خورند، جدا می کند. از آنجا که منگنز در نمودار WRC-1992 قسمتی از اکی والان کروم و اکی والان نیکل نیست، خط مختص سطح Mn لحاظ شده در آزمون ها –تقربا 1%، میباشدکه برای کلاد کردن (پوشاندن) قسمت اعظم فولاد ضد زنگ و موقعیت های اتصال فلزی غیرمشابه مناسب است. این خط احتمالا برای رسوباتی که محتوی Mn خیلی زیاد هستند، نقش محافظتی ایفا می کند.
کلمات کلیدی: مارتنزیت، فولاد ضدرزنگ، فلز جوش، نمودار WRC-1992، پوشش (کلاد) ، اتصال فلز غیرمشابه
مقدمه
نمودار WRC-1992 (مرجع 1) برای فلزات جوش فولاد ضد زنگ توسط موسسۀ بین المللی جوشکاری (IIW) به عنوان دقیق ترین و مرجح ترین نمودار تشکیل به منظور برآورد و پیش بینی فریت در فلزات جوش فولاد ضدزنگ فریتی- آستنیتی دولایه و ظاهرا آستنیتی به رسمیت شناخته شده است (مرجع 2). در نتیجه، این نمودار با ASME Boiler and Pressure Vessel Code همراه با ضمیمۀ 1994زمستان آن ثبت شد. علاوه بر صحت پیش بینی کنندگی بهتر از نمودار DeLong (مرجع 4) ، نمودار WRC-1992 گسترۀ پیش بینی را تا ماکسیسمم 100 FN گسترش می دهد. بااینحال، نمودار شافلر خیلی قدیمی (مرجع 5) مطابق شکل 1، همواره برا پش بینی فریت در پوشاندن (کلاد) و اتصال فلز غیرمشابه (مرجع 6) در قسمت های بزرگ مورد استفاده قرار می گیرد.