خلاصه
آموزش صنعتی یا (فناوری اطلاعات) یکی از دروس اجباری برای دانش آموزان دانشکده مطالعات اسلامی است. هدف از برگزاری این دوره، بهبود کیفیت فارغ التحصیلان با رویارویی آنها با جهان واقعی که در آن مشغول به کار هستند میباشد. پس از چند سال از اجرای آن، دوره ها به منظور ایجاد تلنگری برای بهبود بیشتر نیاز به بررسی دارند زیرا اثبات شده که دارای اثربخشی زیادی هستند. این پژوهش با هدف تعیین اثر بخشی برنامه های فناوری اطلاعات در میان دانشجویان دانشکده مطالعات اسلامی (FIS) دانشگاه Kebangsaan مالزی (UKM) و همچنین به منظور درک اهمیت اساسی مفهوم فناوری اطلاعات انجام گردید. برای این منظور 110 پرسشنامه به دانش جویان سال سوم از بخش های مختلف در FIS توزیع گردید. گروه منتخب از دانشجویان متشکل از افرادی بود که دوره فناوری اطلاعات خود را در پایان ترم چهارم مطالعات به پایان رسانده بودند. تحقیقات توسط یک سری مصاحبات با تعدادی از سهامداران و مرجع جامعی از کاوشها در کتابخانه برای جمع آوری مواد حمایتی از مفهوم و اساس فلسفی فناوری اطلاعات پشتیبانی می شود. اطلاعات جمع آوری شده از پرسشنامه ها از طریق بسته آماری برای علوم اجتماعی (SPSS) مورد بررسی قرار گرفت. یافته های پژوهشی نشان می دهد که اثر بسیار مثبتی در دوباره شکل گیری نگرش دانش آموزان از FIS دارا است. پیشنهادات ساخته شده توسط دانش آموزانی بود که در این نظرسنجی شرکت کردند و همچنین برای بهبود اجرای فناوری اطلاعات مورد توجه قرار گرفتند. پیشنهادات قطعا در به حداقل رساندن مشکلات آتی مربوط به فناوری اطلاعات کمک می کند.
کلمات کلیدی: اسلامی، صنعت، آموزش اسلامی، فرستاده، امور دانشجویی، آموزش و تدریس
1: مقدمه
فناوری اطلاعات یکی از دوره های اجباری دانشکده مطالعات اسلامی (FIS) در UKM است که به همه دانشجویان ارائه میشود. انتظار می رود که این دوره برای پرورش فارغ التحصیلانی با کیفیت باشد که این کار را با مواجه کردن آنها با یک تجربه کاری انجلم میدهند زمانی که هنوز در دانشگاه مشغول به تحصیل هستند. وابستگی صنعتی روشی است که توسط دانشگاه به منظور اطمینان حاصل کردن از این که دانش آموزان با یک تجربه کاری مختصر قبل از اینکه فارغ التحصیل و وارد بازار کار رقابتی شوند انجام میشود. با آشنایی شان با صنعت، دانش جویان درک بهتری از وضعیت کار جدای از برقراری ارتباط اولیه و ایجاد روابط با ارزش با کارفرمایان آینده خود خواهند داشت.
آموزش الگوهای فکری و رفتاری جدید، با رویکرد شناختی رفتاری به مادران، سلامت عمومی مادران دارای کودک ADHD فرمت: word قابل ویرایش فهرست مطالب
چکیده ۱
فصل اول: کلیات تحقیق
مقدمه ۳
بیان مسئله ۵
اهمیت وضرورت تحقیق ۶
اهداف تحقیق ۸۹
فرضیه های تحقیق ۹
متغیر ها ۹
تعریف مفاهیم و واژگان اختصاصی طرح ۱۰
تعریف نظری ۱۰
تعاریف عملیاتی ۱۳
فصل دوم: ادبیات تحقیق
چکیده
اختلال کمبود توجه بیش فعالی یکی از شایع ترین اختلالات دوره کودکی است که می تواند اثرات نامطلوبی بر روی فرد در دوره کودکی و نوجوانی، بر روابط خانوادگی و بخصوص سلامت عمومی مادران داشته باشد. و یکی از موثرترین راههای کاهش این اثرات نامطلوب، آموزش خانواده بخصوص مادران می باشد به این دلیل تحقیقی را با عنوان «اثر بخشی آموزش الگوهای فکری و رفتاری با رویکرد شناختی رفتاری بر سلامت عمومی مادران کودکان مبتلا به ADHD دوره ابتدایی شهرستان بجنورد» انجام شد که این تحقیق از نوع نیمه آزمایشی می باشد. در این تحقیق جامعه آماری، کلیه مادران دانش آموزان دوره ابتدایی شهرستان بجنورد که مبتلا به ADHD هستند، می باشد. نمونه آماری، ۳۰ نفر از مادران دارای کودک مبتلا به ADHD هستند که از طریق نمونه گیری خوشه ای از ۳۰ مدرسه انتخاب شده اند. در ابتدا، مادران ۲ گروه کنترل و آزمایش پرسشنامه GHQ را تکمیل نمودند. پس از آن مادران گروه آزمایش طی ۱۲ جلسه آموزشی، الگوهای
شناختی رفتاری جدید را آموختند در حالیکه گروه کنترل هیچ آموزشی ندیدند. پس از اتمام آموزش، مادران هر دو گروه مجدداً تست GHQ را تکمیل نموده و نمرات محاسبه شده در ۲ مرحله ثبت، سپس میانگین نمرات، تفاوت میانگین ها و واریانس محاسبه گردید و با استفاده از نرم افزار SPSS، آزمون تی استودنت برای گروه های مستقل انجام گردید. ابزار اندازه گیری در این پژوهش عبارتند از: پرسشنامه سلامت عمومی GHQ، پرسشنامه CSI۴ که روایی و پایانی ابزار قبلاً اندازه گیری شده است و مورد تایید می باشد. این پژوهش دارای ۵ فرضیه می باشد که چهار فرضیه آن تایید گردید. نتیجه پژوهش نشان داد که آموزش مادران با رویکرد شناختی رفتاری باعث افزایش سلامت جسمی، سلامت عمومی، کارکرد اجتماعی و کاهش اختلال اضطراب و اختلال خواب می شود.
خلاصه
این پژوهش با هدف بررسی آگاهی پزشکان عمومی از ارتباط بیماری پریودنتال با سلامت عمومی انجام شد. همچنین عملکرد پزشکان در توصیه بیماران به انجام درمان های دندانپزشکی مورد ارزیابی قرار گرفت. در این مطالعه مقطعی 269 پزشک مشغول به طبابت در ناحیه نلور به صورت تصادفی انتخاب شدند. آگاهی پزشکان در زمینه رابطه متقابل بین بیماری های پریودنتال و سلامت عمومی طی مصاحبه و با استفاده از یک پرسشنامه ارزیابی شد. داده های حاصل آنالیز شد و بر حسب درجه ارائه گردید. تمام پزشکان (100%) نسبت وجود ارتباط بین سلامت دهان و سلامت عمومی آگاه بودند . اما تنها 10% از پاسخ دهندگان بیماران خود را بدون درخواست بیمار به دندانپزشک ارجاع می دادند تعداد بسیار کمی از پاسخ دهنگان (23.3%) در مورد شاخه های مختلف دندانپزشکی اطلاعاتی داشتند. غربالگری و ارجاع توسط متخصصان مراقبت های بهداشتی می تواند با ترغیب بیماران به دنبال گیری مراقبت های دهان و دندان بر سلامت عمومی آنها سودمند باشد. بنابراین لازم است درباره اهمیت بهداشت دهان و دندان به عنوان بخشی از سلامت عمومی به پزشکان آموزش داده شود.
مقدمه
بهداشت دهان و دندان، بخش مهمی از سلامت عمومی است. عموما تصور می شود که بیماری های دهان تنها محدود به حرفه دندانپزشکی است. هم از جنبه های دانشگاهی و تحقیقاتی و هم در زمینه درمانی، ارتباطات محدودی بین دندانپزشکان و سایر حرفه های مرتبط با سلامت وجود دارد (ا). بهداشت دهانی نامناسب انعکاسی از عدم توجه اجتماع به سلامت دهان و دندان است (2 ) ، براین اساس لازم است پیشگیری از بیماریهای دهان هم در کشورهای عقب افتاده و هم در کشدورهای توسعه یافته به عنوان یک اولویت بهداشتی درنظر گرفته شوذ. مستندات غیر قابل تردید نشان داده اند که بین بیماری پریوذنتال با برخی بیماری های سیستمگ مهم از جمله دیابت (3 ) ، برخی مشکلات دوران بارداری (4 ) ، بیماریهای قلبی- عروقی (5) ، بیماریهای تنفسی (6) ، استئوپروزیس (7) ، آرتریت روماتوئید (8 ) و سرطان ارتباط وجود دارد.