چکیده
هدف- هدف این مقاله بررسی ارتباطات بین مشارکت کارمند، مدیریتمشارکتی و عملکرد زنجیره یک سازمان در صنعت خودروسازی تایلند است.
طرح/روش شناسی/رویکرد- ابزار اندازه گیری این مقاله برای مشارکت کارمند، مدیریت مشارکتی و عملکرد زنجیره یک سازمان براساس بررسی گسترده ای از ادبیات تحقیق بکارگرفته و توسط متخصصان، اعتبارشان تأیید شد. ابزار اندازه گیری نیز به طور آزمایشی بررسی شدند. داده ها از طریق فنون آماری متفاوت به منظور تضمین روائی و پایائی در قالب مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شدند. مدل فرضی ازطریق تحلیل مسیر آزمون شد.
یافته ها- مطالعه به این نتیجه رسید که مقیاس های مشارکت کارمند، مدیریت مشارکتی و عملکرد زنجیره یک سازمان به صورت معقول و منطقی در صنعت خودروی تایلند می باشد. مشارکت کارمند نه تنها تأثیر مثبت و مستقیمی بر مدیریت مشارکتی و عملکرد زنجیره یک سازمان دارد بلکه تأثیر مثبت و غیرمستقیم قابل ملاحظه ای بر عملکرد زنجیره یک سازمان به واسطه مدیریت مشارکتی دارد.
کاربردها/ محدودیت های تحقیق- توزیع پرسشنامه های کاغذی نمونه راحتی بودند. اگرچه، داده ها از 211 شرکت جمع آوری شد، تنها 19% آن ها بیشتر از یک پاسخ را ارائه دادند. تحقیق آینده بهتر است از روش های نمونه گیری تصادفی مختلفی استفاده کند و دلایل و روش های بهبود نرخ پایین پاسخگویی چندگانه را بررسی کند.
کاربردهای عملی- نتایج این مطالعه برای مدیران در صنعت خودروسازی کشورهای در حال توسعه که مایل به بهبود مدیریت مشارکتی و عملکرد زنجیره از مجرای مشارکت کارمندان می باشد، مورد استفاده است.
اصالت/ارزش- این مطالعه یکی از اولین هایی است که ارتباط میان مشارکت کارمند داخلی، مدیریت مشارکتی خارجی و عملکرد زنجیره یک سازمان را در صنعت خودرو سازی یک کشور تازه صنعتی شده مانند تایلند بررسی می کند. این مطالعه را می توان در تحقیقات آینده مرتبط با مفهوم جدید مدیریت کیفیت زنجیره تأمین به کار برد.
دسته: فنی و مهندسی
حجم فایل: 332 کیلوبایت
تعداد صفحه: 201
مروری بر استاندارد (ISO/TS 16949: 2002 نیازمندیهای سیستم های مدیریت کیفیت در صنایع خودرو)
اهداف سمینار
1- تاریخچه
2- اهداف ISO/TS 16949-2002
3- آشنایی با نیازمندیهای ISO/TS 16949-2002
4- بررسی مقایسه ای ISO/TS 16949 با ISO 9001: 2000
قیمت: 17,000 تومان
خلاصه
مقاله کنونی با اتخاذ سیستم تولید کم سود بعنوان مدل مرجع، رویکرد مدیریت زنجیره عرضه و رابطه بین بخش های خصوصی و دولتی را در صنعت خودروسازی برزیل بررسی می نماید. بواسطه یک بررسی موردی که در خلال سال های اکتبر 2006 تا اکتبر 2008 در یک خودروسازی خصوصی انجام شده است، دو تنگنا در این بخش صنعتی برزیل شناسایی شده است: (1) تاکید بر هماهنگی بجای یکپارچگی در مدیریت زنجیره عرضه؛ و (2) کانال های ناکافی ارتباطی میان بخش های خصوصی و دولتی، که منتهی به خط مشی های ناکارآمد برای حمایت از خودروسازان با حجم تولید پایین می شود.
مقدمه
هدف این مطالعه شناسایی برخی از تنگناهای دستیابی به سطح بالاتر رشد اقتصادی در صنعت خودروسازی برزیل، بوسیله یک موردکاوی که در یک خودروسازی خصوصی صورت گرفته که وسایل نقلیه سبک تجاری میتسوبیشی را مونتاژ می کند، می باشد.
صنعت خودروسازی بدین جهت برای مطالعه انتخاب شد که این بخش برای بررسی روابط بین شرکتی و رابطه اتخاذ یک رهیافت تلفیقی نسبت به مدیریت زنجیره عرضه پایه محکمی را پدید می آورد. افزون بر این، صنعت خودروسازی در اقتصاد برزیل نقش مهمی ایفا می کند. برزیل در سال 2007 در زمینه تولید وسیله نقلیه در سطح جهان، با 2997150 واحد، رتبه پنجم را دارا بود، و این بخش صنعتی پاسخگوی 18 درصد از GDP صنعتی کشور بود. در سال 2005، تعداد شغل های مستقیم و غیرمستقیم ایجاد شده بوسیله این بخش، تعداد 1.5 میلیون شغل تخمین زده شد (آنفاوا، 2008).